عاشقانه زیستن


عاشقانه زیستن

ای خوشا در جنگلی سرسبز و پنهان زیستن مانده ی عمر گران را شاد و آسان زیستن گوشه ای آرام بود و کلبه ای و آتشی فارغ از هر درد و غم ، در زیر باران زیستن ساز و گیتار و دف و هی زیر لب نجواشاعر:مهناز الله وردی میگونی

ای خوشا در جنگلی سرسبز و پنهان زیستن
مانده ی عمر گران را شاد و آسان زیستن

گوشه ای آرام بود و کلبه ای و آتشی
فارغ از هر درد و غم ، در زیر باران زیستن

ساز و گیتار و دف و هی زیر لب نجوا کنان
فالی از حافظ بگیری و غزلخوان زیستن

کتری چایی بر آتش ، رقص شعله ، بوی دود
یک شب آرام با شمعی فروزان زیستن

گاه نوشی از لب یار ، گاه از پیک شراب
ای خوشا با حال مستی ، نزد جانان زیستن

در خیالت سر به روی شانه اش بگذاری و
با نسیمِ عطرِ موهایِ پریشان زیستن

غمزه ی افسونگری در پهنه ی آغوش یار
همچو آهویی در آن دشت و خرامان زیستن

عطر آویشن بپیچد در نوای بلبلان
ای خوشا با عطر نان و بوی ریحان زیستن

رعد و برق و سردی و آغوش گرم و بویی از
خاک باران خورده از عمق تن و جان زیستن

سایه ی مهر تو ما را بس ، چه فرقی میکند
جنگلی سرسبز یا در یک بیابان زیستن

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


«اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج»، بهترین دعا و ظهور بزرگ‌ترین جایزه لیله الرغائب...