قلم


قلم

قلمم کو که تو را آمده بر در بکشم تن تو در تن خود آرم و در بر بکشم . تن بی جان خودم را به زمین میکشم و تو کجایی که نفس در بر پیکر بکشم؟ . در و دیوار دلم را بنگر غیر تو نیست قلمم را بشکن غیر تو راشاعر:احمد خشنودی فر


قلمم کو که تو را آمده بر در بکشم
تن تو در تن خود آرم و در بر بکشم .

تن بی جان خودم را به زمین میکشم و
تو کجایی که نفس در بر پیکر بکشم؟ .

در و دیوار دلم را بنگر غیر تو نیست
قلمم را بشکن غیر تو را گر بکشم

جوهر اشک بخشکیده به چشمم و هنوز
عطشم هست دگر حادثه ی تر بکشم .

عطشم هست ولی باده ی جنت نرسم
نتوانم، نتوانم که تو را سر بکشم .

یا رب این فاصله بردار جنونم مرسان
نتوانم که دو دلداده غمین تر بکشم .

یا که یاری بنما دست به دستش بنهم
یا کمک کن ز غم او دم آخر بکشم

احمد خشنودی فر

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


40 گیف متحرک با طرح قلب برای واتساپ و تلگرام