یادداشت| کرونا و لزوم گذار به حکمرانی جهانی
چه کسی فکرش را میکرد که در پایان دومین دهه از هزاره سوم، یک ویروس میکروسکوپی ظرف اندک زمانی اینچنین سرنوشت تمامی ساکنان سیاره مسکونی را به بازی بگیرد و زندگی روزمره آنان را دستخوش دگرگونیِ مخاطرهآمیز سازد؟!
به گزارش گروه بینالملل خبرگزاری تسنیم، کرونا بار دیگر این واقعیت را آشکارا به انسان امروز نشان داد که در جهانِ جهانیشده (globalized world) موسوم به دهکده جهانی (global village) روزگار میگذراند. جهانی که به گونهای متناقضنما علیرغم همه بزرگیاش، بر اثر تحولات شگرف عرصه حمل و نقل و ارتباطات دچار عارضه فشردگی فضا و زمان (time-space compression) شده است و هر روز کوچکتر از دیروز به چشم میآید و جهانِ در حال آبرفتن (shrinking world) لقب میگیرد. همچون دهکدهای که ساکنانش در شبکهای درهمتنیده از تعاملات هرروزه، چنان به هم پیوند خوردهاند که هر کنش و حادثهای در یک گوشه از آن میتواند بلافاصله زندگی سایرین را تحت تأثیر قرار دهد.
تا چندی پیش چند نفر از ما نام «ووهان» را شنیده بودیم و حتی میدانستیم در کجای نقشه دنیا قرار گرفته است؟ اما همین شهر ناآشنا ناگهان در صدر اخبار همه خبرگزاریهای جهانی مینشیند و مردم جوامع مختلف با ترس و وحشت از آن یاد میکنند. ویروس مرگبار کرونا از همین شهر سربرآورد، شتابان سراسر چین را درنوردید، سپس حملهای فرامرزی به راه انداخت و سرزمینهای دیگر قارهها را عرصه تاخت و تاز خود کرد و خیلی زود تا آن سوی آبهای آتلانتیک رسید و در خاک کشور ابرقدرت نیز جمع کثیری را به کام مرگ کشاند و همچنان در آنجا و همهجا از انسانهای بیدفاع قربانی میگیرد.
روزگاری بود که مردم ینگهدنیا چنین میپنداشتند که به یُمن قرار گرفتنِ قلمروشان در دل اقیانوس، از جنگها و ناامنیهای دیگر نقاط جهان مصون هستند و میتوانند آسوده در بهشت امن و آرام خود بیاعتنا به سرنوشت سایرین زندگی کنند اما جهانی شدن مدتهاست نادرستیِ این پندار را نشان داده است. شاید امروز شهروندان آمریکا این جمله جیمز روزنا در مقاله «نزدیکیهای دوردست» را - که میگفت در دوران جهانی شدن میتوان از تأثیر به هم خوردن بال یک پروانه در برزیل بر وضعیت جَوّی آسمان شیکاگو بحث به میان آورد - بهتر از گذشته درک میکنند. البته جهانی شدن پیش از این نیز طعم مشکلات و تنگناهای مشترک (collective dilemmas) را به همه مردم جهان چشانده بود. مثل وقتی که بحران مالی 2008 آمریکا کل اقتصاد جهانی را دستخوش رکود کرد یا زمانی که تروریسم و افراطگرایی داعش تنها به قلمرو خاورمیانه محدود نماند و ردپای خونین خود را در جوامع اروپایی نیز بر جای گذاشت؛ اما شاید هیچ بحرانی مانند کرونا اینگونه جهان را به اپیدمیِ ترس و استیصال دچار نکرده بود.
ویژگی تنگناهای مشترک در دوران جهانی شدن این است که تبعیضها و تقسیمبندیهای مرسوم و صناعی میان جوامع بشری را به رسمیت نمیشناسد و زیر سؤال میبرد. ویروس کرونا قربانیانش را گزینش نمیکند. برای این ویروس هویت، نژاد، فرهنگ، دین، زبان و رنگ پوست قربانیان فرقی ندارد و دوقطبیهایی همچون جوامع غربی / شرقی، شمالی / جنوبی، مرکز / پیرامون، توسعه یافته / توسعه نیافته، دموکراتیک / غیرموکراتیک و فقیر / غنی بیمعناست. طبیعتاً وقتی بحرانی در یک بستر مشترکِ جهانیشده حادث میشود، کم و بیش همه ساکنان سیاره را گرفتار میسازد چنانکه امروز گرفتاری آمریکا و فرانسه و آلمان به عنوان پیشرفتهترین و ثروتمندترین کشورهای دنیا در مواجهه با اپیدمی مرگبار کرونا چه بسا بیش از افغانستان یا بنگلادش باشد.
بدون شک چالشها و مسائل مشترک جهانی، تدابیر و راه حلهای مشترک جهانی را نیز طلب میکنند. امروز بشریت با بحرانهایی دست به گریبان است که چارهاندیشی برای رفع آنها از عهده هیچ کشوری هرچقدر هم پهناور و ثروتمند و توسعه یافته به تنهایی ساخته نیست و احتیاج به مدیریت و تصمیمگیری جمعی دارد. خطر اشاعه سلاحهای کشتارجمعی، آلودگیهای شدید زیستمحیطی، گرم شدن کره زمین و ذوب شدن یخهای قطب، فقر جهانی، تروریسم و افراطیگری، قاچاق مواد مخدر، نقض فراگیر حقوق بشر و شیوع بیماریهای واگیر مانند ویروس کرونا از این جملهاند. چنین تنگناهای مشترکی به ما هشدار میدهند که در عصر کنونی، دوران
حاکمیتهای تک قطبیِ دولتی - خواه تک قطبی آمریکایی خواه چینی - به سرآمده و مدیریت جهان باید در مقیاس کلان نظام و به صورت دسته جمعی صورت پذیرد. مفهوم بلند «حکمرانی جهانی» (global governance) دقیقاً ناظر به همین نیاز است که به موجب آن تصمیمات جهانی در چارچوب ترتیبات مشترک و مبتنی بر قواعد و رژیمهای جهانشمول و با مشارکت و نقشآفرینیِ همافزای طیف متنوعی از کنشگران از دولتها گرفته تا سازمانهای بینالمللی (IGOs)، سازمانهای فراملی (NGOs)، شرکتهای چندملیتی (MNCs)، گروهها و افراد اتخاذ میگردد.
با این حال کارنامه ناامیدکنندهای که کشورها در مواجهه با یک چالش مشترک جهانی از همان روزهای نخست شیوع کرونا در چین و سرایت آن به دیگر کشورها بر جای گذاشتند، نشان داد که سوگمندانه تا نیل به نقطه مطلوب راه درازی در پیش داریم. اتهامزنیهای متقابل به یکدیگر با برچسب بیوتروریسم، سیاسی و امنیتی کردن یک موضوع پزشکی و ایجاد جنگ رسانهای برای اعمال فشار بر دشمنان که بهویژه توسط دولت آمریکا و شبکه رسانههای همسو علیه ایران اعمال شد، بستن مرزها، انجام تحقیقات منفردانه برای یافتن راه درمان و واکسن ویروس به جای فعالیت جمعی، اجرای شیوههای متفاوت مقابله و کنترل در کشورهای مختلف، فقدان همکاری ها و هماهنگیهای بینالمللی حتی میان دولتهای توسعه یافته، انتشار خبرهایی مبنی بر سرقت ماسک و تجهیزات بهداشتی توسط برخی کشورها از یکدیگر، مخالفت آمریکا با لغو تحریمهای ایران در این وضعیت دشوار و حتی ممانعت از اعطای وام توسط صندوق بینالمللی پول به ایران و مواردی از این دست نشان داد که هنوز منطق تنگنظرانه دولتمحور بر رفتار سیاستمداران جهان حاکم است و مادامی که چنین باشد، حکمرانی جهانی و به تبع آن رفع تنگناها و چالشهای مشترک محقق نخواهد شد.
به نظر میرسد دنیا از لحاظ سختافزاری بر اثر توسعه شتابان فناوری گامهای بلندی به سوی جهانی شدن و شبکهای شدن برداشته لکن نرم افزار حاکم بر مدیریت جهان همچنان همان نرمافزار سنتی و نخنماشده دولت محور است و ناکارآمدی آن برای تدبیر مشکلات مشترک هر روز بیش از پیش نمایان میگردد. تحقق حکمرانی جهانی مستلزم گذار از امنیت ملی به امنیت بینالمللی و حتی امنیت انسانی، گذار از جامعه بینالملل به جامعه جهانی و گذار از سیاست بینالملل به سیاست جهانی است. تنها در این صورت است که دامنه مسئولیت اخلاقی بشر گسترش خواهد یافت و انسانها با اتخاذ رویکرد جهان وطنگرایی (cosmopolitanism) نسبت به غم و رنج تمامی بشریت فراسوی مرزهای صناعیِ ملی حتی مردمانی از دورافتادهترین و فقیرترین نقاط این کره خاکی نیز دغدغهمند خواهند بود. اگر ویروس مرگبار کرونا با این حجم از تلفات جانی و مالی بتواند این درس را به بشر امروز بیاموزد، باز جای شکرش باقی ست.
نویسنده: دکتر روح الامین سعیدی. عضو هیأت علمی دانشگاه امام صادق (ع)
انتهای پیام/