نورتابان


نورتابان

دل تنگ توام یار بس است این همه دوری از دوری تو رفته زمن تاب صبوری قلبم شده تاریک ازاین دوری ُ هجران بیرون شو تو از پرده بتابان تو نوری یک چشم شده اشک ودیگر شده ازخون از عشق تو قلبم شده همشاعر:عفت سعادتی

دل تنگ توام یار بس است این همه دوری
از دوری تو رفته زمن تاب صبوری
قلبم شده تاریک ازاین دوری ُ هجران
بیرون شو تو از پرده بتابان تو نوری

یک چشم شده اشک ودیگر شده ازخون
از عشق تو قلبم شده هم سایهٔ مجنون
لیلای منی یار مرا یک نظری کن
مگذار به عشقت بدهم سر به بیابون

مولای منی جز تو که من کار ندارم
من غیر تو با هیچ‌کسی کار ندارم
یارم همه کارم تویی ای مهدی موعود
از عشق تو دیوانه ام انکار ندارم

من یاد توام در همه جادرهمه حالی
من عهدُ فرج خوانده ام سال به سالی
پس رخ بنما یوسف زهرای نگاهم
در هر دو‌جهان‌باش دلم راتو پناهی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


6 مرزبان بازداشت شده به کشور بازگشتند