زیور گوش


زیور  گوش

« زیور گوش » خداوند دانا و فرهنگ و هوش نگوید سخن ، تا نبودن خموش1 خدایی که بر بندگان داد هوش تو ای بنده در امر و نهیـَش بکوش تو با کار نیکو ،به امرش بکوش نگهدار ،آنشاعر:حسن مصطفایی دهنوی

« زیور گوش »
خداوند دانا و فرهنگ و هوش
نگوید سخن ، تا نبودن خموش1
خدایی که بر بندگان داد هوش
تو ای بنده در امر و نهیـَش بکوش
تو با کار نیکو ،به امرش بکوش
نگهدار ،آن امر و نهیـَش بگوش
خدایی که بر بنده آرَد سروش2
سروش خفیـَش ، تو مخفی بـپوش
چو الهام یزدانـَت آید به گوش
چه زیباس زیور کنی بهر گوش
زِ زجر جهان ، بر نیاور خروش
زِ زجر جهان، چشم دل را بپوش
عدو3 باش با دشمن و با عدوش
عدویش نـباشد ، بجز کور موش
دَم صبح و مغرب، برآور خروش
به تکبیر و الله اکبر ، بکوش
زِ ستّاری اش ، جُرعه ای را بنوش
زِ لطف خودت،عیب خلقش بپوش
حسن از خدا ،گر تو داری سروش
به مخفی بگو ، بر نیاور خروش
٭٭٭
1- ساکت- خاموش 2- آواز- نغمه- وحی 3- دشمن

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


هیچگاه موز و تخم مرغ را باهم نخورید