طناب قهر

« طناب قهر » هرآنکس توبه اش بر حق ، ادا شد طناب قهر حق ، از آن جدا شد طناب من ،چو از قهرم سوا1 شد بر آن سرهای بشکسته دوا شد هر آن سر را ،اگر شیطان بکوبید طناب من،برشاعر:حسن مصطفایی دهنوی

« طناب قهر »
هرآنکس توبه اش بر حق ، ادا شد
طناب قهر حق ، از آن جدا شد
طناب من ،چو از قهرم سوا1 شد
بر آن سرهای بشکسته دوا شد
هر آن سر را ،اگر شیطان بکوبید
طناب من،بر آن سر مومیا2 شد
سری کـز امتحان ، من در آمد
به قول پارسی هـا ، پارسا شد
هر آنکس قدرتم را اینچنین دید
به بُعد حق شناسی آشنـا شد
طنابم گـر نـبودی گردن خلق
همه خلقم به شیطان، رهنما شد
سری کز رأی شیطان، سر نـپیچد
سرش در راه شیطان ، توتیا شد
به راه ورسم شیطان هرکه ره رفت
به راه خلق من ،جور و جفا شد
صفای نور ایمان، هر که بشناخت
دلش از نور ایمان ، با صفا شد
چـو آن سلمان ایرانـی نماید
هرآنکس شایق3، فیض خدا شد
تمدن گر در آن ایران نمی بود
کجا خلقش، تدیُّن4 را رضا شد
هـر آن فردی نـبیند قدرتـم را
یقیناً دید حق بیـنش ، فنا شد
تفضل گـر نمی کردم به خلقم
کجا خلقم به راهم آشنا شد
هر آنکس کور دل گردید و نامید
به فضل و رحمت من،بی وفا شد
فرار از قدرت من ، کس ندارد
به هرجا می رود،در مُلک ما شد
طراز حکمتم بر دست کس نیست
به هر مخلوق ،بی چون و چرا شد
به طرز حکمتم، هر کس گرائید
نظام حکمتم ، بـر او روا شد
هرآنکس حکم ِ عدلم را بدانست
عدالت پیشه کرد و بی ریا شد
کسی کآن راه حق،میدید ومیرفت
شهید راه حق ، در کربلا شد
کسی گر دانش و علمم بفهمید
به جمع بندگانـم ، مقتدا شد
خدای جاودان ، ستّـار ما شد
که عیب ما برون از کار ما شد
اگر ما بندگـی حق نـمودیم
بهشت جاودان ، بازار ما شد
هرآنکس در ره حق ،پیش تر رفت
امیـن راز وحـی کبریا5 شد
توان آدم به عالـم سـر فرازد
سرش گر خاک در راه خدا شد
نشاید بندگـی بـر حق نکردن
که از حق ، بندگی ما بنا شد
اگر ما بندگـی از حق نکردیم
حقیقت حق بُوَد ، معبود ما شد
همان فیـض خداونـد تعالـی
چراغ راه مقصـود ما شد
تبارک الله از فیضِ خداوند
که فیضش بر دو عالم رهنما شد
حسن زین شعر پُر معنی که گفتی
زبانـت لایق ، لطف خدا شد
***
1- جدا 2- جسد مومیایی 3- راغب 4- دیندار شدن 5- عظمت و شکوه خداوند
حسن مصطفایی دهنوی

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!

طناب قهر

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته