با من برقص


با من برقص

یار من خیز و دمی با من دیوانه برقص می رهان لحظه ای این شیوه ی رندانه، برقص شاه عالم شدم از دیدن دیگر بارت ای مرا شاه، برین شاه، تو شاهانه برقص شمع می باش و بسوزان تن پروانه ی خویش یا چو پروانه یشاعر:امیر صادقزاده

یار من خیز و دمی با من دیوانه برقص
می رهان لحظه ای این شیوه ی رندانه، برقص
شاه عالم شدم از دیدن دیگر بارت
ای مرا شاه، برین شاه، تو شاهانه برقص
شمع می باش و بسوزان تن پروانه ی خویش
یا چو پروانه ی خویش از بر پروانه برقص
دیده را در همه عالم پی افسانه ی توست
ای ت افسانه ی افسانه ی افسانه برقص
من کجا چون تو یکی گوهر زیبا یابم؟
موی خویشت بفشان، گوهر یکدانه، برقص
به میانت به میان من و دل فاصله کن
ای تو جانانم و جانم، همه جانانه برقص
با یکی دست به پیش آی و مرا دست بگیر
دست دیگر بگذارش بر این شانه، برقص
چشم تا اینکه در آید ز رقیبان حسود
یار من خیز و دمی با من دیوانه برقص

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | قابی دیدنی از بازیگر زن پُرحاشیه در حرم امام رضا(ع)