پنجره


پنجره

در فرادست آسمان،  پنجره‌ای است، تاریک. شبناک تر از هر آنچه هست،  بسته؛  ‌ در فرادست آسمان،  آن سو تر از شریان‌های نور،  پنجره‌ای است،  محکوم؛ با فریادهایی بی پژواک و تصویرهایی مات ازشاعر:مرتضی ملانژاد

در فرادست آسمان،
پنجره‌ای است،
تاریک.
شبناک تر از هر آنچه هست،
بسته؛

در فرادست آسمان، آن سو تر از شریان‌های نور،
پنجره‌ای است، محکوم؛
با فریادهایی بی پژواک و تصویرهایی مات از ماتمی شاید،
محصور.

آن سو تر از هر آنچه هست،
نا آلوده فاصله ای است، در پس بسته‌پنجره‌ای،
با تمام هستی من.
و اشتیاق نحیفی به واژه‌ای که فرو افتد از میانه‌ی آن،
جریان هستی در رگان من است.

این پنجره،
آری،
این پنجره،
تعبیر من است.


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب کلاس اول دبستان