یلدای بارونی


یلدای بارونی

چه صبحِ بی نظیری شد نگاهم محوِ چشماته.. یه صبحِ دلنشین مثل ، گلی که لای موهاته... شبِ پاییزیِ شعری، یه آغوشِ پر از شوری... کنارِ من چه زیبایی، خیال انگیز و مغروری... چه شوقی داره باریدنشاعر:رضا مالمیر(ساده)

چه صبحِ بی نظیری شد

نگاهم محوِ چشماته..

یه صبحِ دلنشین مثل ،

گلی که لای موهاته...

شبِ پاییزیِ شعری،

یه آغوشِ پر از شوری...

کنارِ من چه زیبایی،

خیال انگیز و مغروری...

چه شوقی داره باریدن ،

هوا، از ذوقِ لبخندت...

به گیسوی تو پیوستن،

پرستوهای در بندت........

چقد خوبه که تو هستی،

نگام غرقِ تماشاته...

شبِ یلدای بارونی،

پر از عطرِ نفسهاته...

بگیر دستای سردم رو ،

بگو تا آخرش هستی ...

بگو امشب تو هم از،

شورِ این دلواپسی مستی...

به دارِ عاشقی امشب،

به دستای تو محتاجم...

برای تا خدا رفتن،

صبوری های حلّاجم...

چه صبحی میشه امروزم،

کنارِ تو ، تُو این خونه....

کنارِ قندِ لبخندت،

دو فنجان چای بابونه..

چه صبحِ بی نظیری شد،

کنارم هستی و شادم....

منو این عشق و آرامش،

چه خوبه دل به تو دادم...

رضا مالمیر"ساده"
۲۱آذرماه۱۳۹۹


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


شب مهرداد اسکویی در خانه هنرمندان