با یادِ توام هر شب و دل چشم به راه است
هر ثانیه ام مادرِ یک حسِّ گناه است
اندوهِ دلم را به کسی جز تو نگویم
پایانِ نفس های منِ شب زده آه است
برگرد و ببین با دلِ من غصّه چه ها کرد
هر پنجره آغازِ شبی سرد و سیاه است
دیدارِ تو پایانِ همه تلخیِ دنیاست
بی یادِ تو دنیای من از ریشه تباه است
من زنده به هرمِ نفس و عطرِ تو بودم
هر واژه از این شبْ غزلِ خسته گواه است
هر ثانیه ام مادرِ یک حسِّ گناه است
اندوهِ دلم را به کسی جز تو نگویم
پایانِ نفس های منِ شب زده آه است
برگرد و ببین با دلِ من غصّه چه ها کرد
هر پنجره آغازِ شبی سرد و سیاه است
دیدارِ تو پایانِ همه تلخیِ دنیاست
بی یادِ تو دنیای من از ریشه تباه است
من زنده به هرمِ نفس و عطرِ تو بودم
هر واژه از این شبْ غزلِ خسته گواه است