آرام می نوازد
غمگین می فروزد
برف می بارد
برف می بارد
مرا در شبی غمناک
مرا در دل کولاک
می گذاری اینجا
می سپاری تنها ؟
در بام های برفی
گنجشک ها بر ما
عشق می ریزند
گنجشک ها سرمست
لانه می سازند
می روی اما
وقت هجران است
فصل می آید
فصل می رود
دیرگاه است
تو را می فروزم چشم
تو را می تراوم اشک
در بام های برفی
آه پرستو بو !
آه پرستو بو !
هجرتت درد است
هجرتت آه است
این چه ناگاه است
می روی اما
دیرگاه است
می نشینم زار
در بام های برفی
آه پرستو بو !
آه پرستو بو !
باز آیی اگر
دستهایم را
گو چه خواهی ساخت
اشک هایم را
گو چه خواهی ساخت
آه زمستان است
برف سوزان است
لانه ی من کو
لانه ی من کو ؟!!
سال ۸۹، دفتر روزهای بی چتر