در آسمانی
که ابرهای سیاهش
در آغوشِ هم رفته اند
کبوترانِ سفید
امیدی به پرواز ندارند!
*******
چراغِ سبز
در دستِ سوداگرانِ شرف
چراغِ قرمز
بر قلبِ افشاگرانِ شب
و چراغِ زرد
در گلوی فریادگرانِ سکوت است!
به چراغِ راهنمایی هم
دیگر اعتمادی نیست!
*******
مژه های نازکم
بر پلک هایم
شلاق می زنند
تا بیدار نگهدارند
چشمانِ خسته از روزگارم را...!
*******
سرمای زندگی ام را
به تَبِ مسّکن
راضی نیستم!
تنها
مرگی آتشین
گرم می کند
یخ های افسردگی ام را...!
*******
مُشت خالی از کینه
بر دهانِ پُر حرف
بهتر است
تا مُشتِ پُر از خشم
بر دهانِ خالی از حرف!
م - ح - فریاد
پائیز نود و نه
که ابرهای سیاهش
در آغوشِ هم رفته اند
کبوترانِ سفید
امیدی به پرواز ندارند!
*******
چراغِ سبز
در دستِ سوداگرانِ شرف
چراغِ قرمز
بر قلبِ افشاگرانِ شب
و چراغِ زرد
در گلوی فریادگرانِ سکوت است!
به چراغِ راهنمایی هم
دیگر اعتمادی نیست!
*******
مژه های نازکم
بر پلک هایم
شلاق می زنند
تا بیدار نگهدارند
چشمانِ خسته از روزگارم را...!
*******
سرمای زندگی ام را
به تَبِ مسّکن
راضی نیستم!
تنها
مرگی آتشین
گرم می کند
یخ های افسردگی ام را...!
*******
مُشت خالی از کینه
بر دهانِ پُر حرف
بهتر است
تا مُشتِ پُر از خشم
بر دهانِ خالی از حرف!
م - ح - فریاد
پائیز نود و نه
این سروده به همراه فایل صوتی می باشد جهت شنیدن این فایل بر روی دکمه پخش کلیک کنید یا برای دانلود اینجا کلیک نمائید.