رفیق طریق (از دیوان اشعار)


رفیق طریق (از دیوان اشعار)

بگوچیست راه برحق ای رفیق میان فرقه ها گزینم من آن فریق راه بسیار اما همه کژ باشد که روم زآن طروق یا این طریق گویم تراکه چه کدام را کن حلقه گوش خود توای یار شفیق اگرنیافتی فرقهشاعر:صمد محسنی

بگوچیست راه برحق ای رفیق
میان فرقه ها گزینم من آن فریق
راه بسیار اما همه کژ باشد
که روم زآن طروق یا این طریق
گویم تراکه چه کدام را کن
حلقه گوش خود توای یار شفیق
اگرنیافتی فرقه دین راسبیل
راه خدمت خلق خدا برورفیق
آسمان پراست نوروانوارش
نهاده همه درافلاک درطبیق
درآسمان ستاره ها میدرخشند
اما یکی نورحقست به تحقیق
توغورکنی با اندیشه ژرف
بدانی لعل می باشد درعمیق
بعدعمری سفتن سنگی سیه
دردل صدف شد درو عتیق
سنگ دارد دردلش صفتی
با سُفتن بگردد سنگ عقیق
اما توصفت انسان را باش
با عملی کند حیوان تصدیق
یکی خاک دنیادرتوبره کشد
آنیکی را تکان مگربامنجنیق
راستی من ترسم ازاین است
انسانرا باحیوان دهند تطبیق
کاش انسان هرگونه بود بود
میشد به روحش آدمیت تزریق
خدایا زودترانسانیت بده تا
رهایش میکنم افکنی به تعلیق
صمدازشراب این ساقی بنوش
صافست وزلالء شفاف ورقیق
ـــــــــــ پایان ــــــــباقی بقای ساقیـــــــــــــ




شجریان