بنداسارت


بنداسارت

گفتم ، یک نفرحال دلم میپرسد هیچ کس خانه نبود غیرازمن وآن سایه ی تنهای خودم من پرازخاطره هایی، که بربادبرفت اوکابوس چروکیده ی خودرا تماشا میکرد هردوخاموش ترازفانوسی که درگوشه ی دیوار ، پت پتشاعر:کریم لقمانی

گفتم ، یک نفرحال دلم میپرسد
هیچ کس خانه نبود
غیرازمن وآن سایه ی تنهای خودم
من پرازخاطره هایی، که بربادبرفت
اوکابوس چروکیده ی خودرا تماشا میکرد
هردوخاموش ترازفانوسی
که درگوشه ی دیوار ، پت پت میکرد
واژه هامیچرخیددورغزل
وقلم خسته ترازقافیه های واهی
حال، هردوساکت هستیم
خالی ازعشق دروغین وخیال
غرق دربنداسارت گشتیم
s@rv

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


اختلاف سنی شوکه کننده ژوزه و همسر ایرانی اش