امشب تمام تنم گر گرفته است
یادت درون سینه ی من
پا گرفته است
یک پنجر ه به سمت جهان تو باز نیست!
شب، سقف خانه روی سینه ی من جا گرفته است
در منتهای این شب تاریک و پر ز در
د
بغضی گلوی زخمی من را گرفته است
هر چند "اشک در غم من پردهِ در" نشد
خون دلم تمام دفترِ من را گرفته است
این خط خون که درد مرا داد می زند
نام بلند تو را یاد می کند
یادت درون سینه ی من
پا گرفته است
یک پنجر ه به سمت جهان تو باز نیست!
شب، سقف خانه روی سینه ی من جا گرفته است
در منتهای این شب تاریک و پر ز در
د
بغضی گلوی زخمی من را گرفته است
هر چند "اشک در غم من پردهِ در" نشد
خون دلم تمام دفترِ من را گرفته است
این خط خون که درد مرا داد می زند
نام بلند تو را یاد می کند