مدیر زندگی خود باشید / پندار فاضل
ممکن است از شروع بترسید و یا در هر مرحله انگیزه ادامه را از دست بدهید. در این شرایط حتما از کمک یک رهیار (کوچ) کمک بگیرید تا با تکمیل پروژههایتان اعتمادبهنفس از دست رفته خود را بازیابید و بتوانید پروژههای بعد را با انگیزهتر و پرانرژیتر آغاز کنید.
این است معنای حقیقی انسان بودن. وقتی مشکلی بوجود میآید، در خدمت و مشارکت با هم ایستادگی میکنیم تا مشکلی را برطرف کنیم.
به زمانهایی بیندیشید که یک یا دو قهرمان در زندگیتان ظاهر شدند. داستانهایی که به هم میگوییم پر است از چنین لحظاتی! این داستانها فقط درباره افراد خاص صدق نمیکند بلکه در مورد تک تک ما صدق میکند. همه ما حضور در یک تیم را تجربه کردهایم و هنوز هم در یک تیم هستیم! ما قهرمانان، بخشندگان و بازیگران بازی بزرگ زندگی هستیم.
تمام زندگی شامل پروژههایی است که بعضی طولانی و بعضی دیگر کوتاهاند. در نظر بگیرید که همه کارهایی که در طول زندگی انجام میدهید، پروژه هستند و بخشی از انسان بودن، این است که در نقش یک برنامهریز موفق و مدیر پروژه قرار بگیریم و به عنوان یک همکار در پروژههای اطرافیانمان هم حضور پیدا کنیم.
پروژههای بزرگی چون زندگی وجود دارد که پیش میبرید، که برخی از آن به عنوان فاصله بین تاریخ تولد و تاریخ مرگشان میشناسند. پروژههای کوچکی هم مانند تهیه شام، خرید خوراکی، نوشتن آهنگ، بازی کردن، خواندن داستانی برای کودکتان یا دوش گرفتن وجود دارد.
با اهداف، روابط و جستجو برای معنای عمیقتر وقتی درگیر پروژهای میشویم، میتوانیم خودمان را پرورش دهیم تا انسان کاملی شویم. با انجام یک کار چیزهای جدیدی یاد میگیریم. طبعاً وقتی در مراحل یک پروژه مشارکت میکنیم، میخواهیم با تجربهتر شویم، بیشتر یاد بگیریم، بیشتر حضور داشته باشیم، کار بیشتری انجام دهیم و چیزهای بیشتری را بدستآوریم.
پروژهها به ما این امکان را میدهند که همین طور که در هر قدم بیشتر یاد میگیریم، بر حوزه خاصی تمرکز کنیم و در هر مرحله از مسیر، به سطح بالاتری از تکامل و توسعه دست یابیم.
لحظهای تامل کنید و به چیزی فکر کنید که زمانی فقط یک هدف، رویا یا خواسته بود و حال به آن رسیدهاید. مراحلی را که طی کردهاید تا به موفقیت رسیدید، بنویسید. ممکن است این مراحل را آگاهانه طی نکرده باشید، اما چیزی شما را تحریک کرده تا انتخاب خود را به واقعیت تبدیل کنید. چه مراحلی را طی کردید؟ آیا انرژی زیادی صرف آن کردید؟ هنگامی که رویایی در سر داشتید، آیا برای تحققش محدوده زمانی مشخصی را تعیین کردید؟ آیا برنامه عملی داشتید؟ چه اقدامات دیگری انجام دادید؟
علم، دانش سازمان یافته است. خرد، زندگی سازمان یافته است( امانوئل کانت )
احتمالاً متوجه شدهاید که در لحظهای مهم، یک جرقهای در درونتان خورد که در آن لحظه برای هدفتان تصمیم قاطعانهای گرفتید. و بعد هم به سراغ آن رفتید! در آن لحظه رویایتان را مشخص کردید، با آن همسو شدید و از طریق تصمیمی که گرفتید، رویایتان را دنبال کردید. ممکن است ایده اولیه آن مانند ذهنیتی از جادهای جدید در یک کوه باشد، رویای که در ذهن یک مهندس نقشه کش است، و سرانجام به یک بزرگراه پر رفت و آمد تبدیل میشود.
برای تحقق هر رویایی چهار مرحله تکاملی وجود دارد. برای رسیدن به خواستهتان باید مراحل زیر را پیش ببرید:
۱. انگیزه
۲. اجرا
۳. مقابله با موانع
۴. تمکیل و رضایت
موهبتهای خلاقانه بشریت به تولید محصولاتی ختم میشود که به ابزار زندگی روزمره ما تبدیل میشوند. برای مثال، یک قاشق را در نظر بگیرید. ، در جایی در زمانی، ایدهای به ذهن کسی رسیده و او این چهار مرحله تصمیم را دنبال کرده و برای استفاده همه ما، قاشق را ساخته است.
مثال دیگر آن تهیه سوپ است. من معمولاً همه مراحل کوچک تهیه سوپ را آگاهانه انجام نمیدهم اما قطعاً مراحلی وجود دارد. اول، تجسم لذت بردن از خوردن یک کاسه سوپ داغ و مواد خوش مزه آن، اشتیاقی در من ایجاد میکند. سپس مراحل آمادهسازی و نحوه انجام هر یک را تجسم میکنم. مقداری از مواد اولیه را اندازهگیری میکنم و به قابلمه اضافه میکنم و در عین حال از خود میپرسم: "این سوپ را چه کسی میخورد و چه چیزی میتواند برای آنها لذت بخشترش کند؟ " در نهایت، در مورد لذت تقسیم سوپم با خانوادهام فکر میکنم. همواره چهار مرحله کلیدی در تصمیمگیری و سپس دستیابی موفقیتآمیز به مراحل هر برنامهریزی نقش خودشان را دارند.
به محض اینکه قصدتان را مشخص کرده و زمینه لازم اقدامات را فراهم کردید، به کشف چشماندازتان، تعیین اقدامات بعدی و تصحیح ارزشی که برای ذینفعان اصلی دارد، خواهید پرداخت. ممکن است ذینفعان شامل نیازها، خواستهها و امیال درونی خودتان و اطرافیانتان- خانواده، دوستان، همکاران، مراجعان، همسایگان، اعضای جامعه و غیره- باشند. به عنوان مثال، ممکن است از خود بپرسید اگر به هدفم برسم و نیتم محقق شود. .. . بر چه کسی تأثیر میگذارد؟ این دستاورد برای تک تک ما چه معنایی خواهد داشت؟ چرا به نتیجه رساندن این قصد اهمیت دارد؟ چه دلایل دیگری وجود دارد؟
چطور میتوانم این تصور را به واقعیت برسانم؟
کدام یک از این اقدامات مهمترند؟
این اقدامات در کجا و چه زمانی باید انجام شوند؟ پرسیدن این سؤالات شما را با معنای عمیق درونیتان آگاه میکند تا در رسیدن به قصدتان اشتیاق بیشتری داشته باشید. همانطور که بر هدف انگیزهبخشتان تمرکز کردهاید و به سمت چشماندازتان حرکت میکنید، معنای زندگیتان را درک خواهیدکرد.
نقش رهیاران برای تعریف و تکمیل پروژههای زندگی
اگر در هر یک از این مراحل گیر کرده است، مکالمات تحول آفرین رهیاری (کوچینگ) میتواند تشویقتان کند تا مرحله کنونی را به پایان برسانید و شروع کنید به بیشتر شدن، بیشتر داشتن و بیشتر از قبل بودن. رهیاری (کوچینگ) با این تفاوت شناخته میشود که رهیاران بطوری آموزش دیدهاند که تشخیص دهند هر پروژه در چه مرحلهای است.
برخی افراد در شروع پروژهها بسیار خوب عمل میکنند، اما در اجرا یا تکمیل آن مشکل دارند. برخی افراد تکمیلکنندههای قوی هستند اما شروع کار را امری بسیار چالش برانگیز میدانند. برخی افراد بارها و بارها یک پروژه را انجام میدهند و به نظر میرسد نمیدانند برای معنیدار کردن کارشان چگونه به آن عمق ببخشند.
وقتی دو طرف گفتگو مراحل اصلی پروژه را درک و مرور کنند، قادر خواهند بود با هم کارهای زیادی را به سرانجام برسانند. هر یک از ما گاهی بیانگیزه میشویم، مسیر برایمان ناهموار میشود، انگیزه ادامه را از دست میدهیم، موانع ذهنیمان پیشروی را برایمان دشوار میکند. در این شرایط همراهی یک رهیار (کوچ) مسیر را برایمان هموار میکند، انگیزه رفته را بازمیگرداند و شعله عشق را در درونمان روشن میکند.
در هر مرحله از شروع تا پایان کنار شماست که در هر یک از جایگاهها موانع را برطرف کنید، الگوهای مخرب را شناسایی کنید و با روشهایی کارآمدتر جایگزین کنید تا مسیرتان به سمت رضایت و تکمیل پروژه هموار شود.
قطعا یک رهیار (کوچ) کنار شما نیست که مشکلی برایتان پیش نیاید، او در منارتان قرار میگیرد که هر کجای مسیر برایتان تیره و تار شد نقش یک چراق قوه را بازی کند که مسیر پیش رویتان روشن شود و بتوانید مصممتر قدم بردارید.
در هر مرحله برایتان شرایطی ایجاد مینماید که درون خود را بکاوید و با بررسی و مرور درونی سرمایههای درونی خود را بیابید و از طرق آنها به خودانگیختگی بیشتری برسید و پروژه را با قدرت و لذت بسیار تکمیل کنید!
سخن پایانی
همه پروژههای رضایتبخش زندگی- چه پروژههای کلان (پروژههایی که شکلگیری، گسترش و تکمیل آنها یک عمر طول میکشد) و چه پروژههای کوچک (پروژهها و اقدامات فیالبداههای که مدت کوتاهی طول میکشد)- از آغاز تا پایان همین چهار مرحله را طی میکنند. هر پروژهای که رضایتبخش و بدردبخور باشد، در طول مراحل مختلف آن، اهداف و آمالتان بسط یافته و پیش میروند و به واقعیت تبدیل میشوند.
صرف نظر از اینکه چه پروژهای در دست دارید - مثلاً، پروژهای برای ایجاد و یا حفظ یک رابطه، یادگیری استفاده از ابزاری جدید، یا ارتباط خلاقانه دلی با هنر یا موسیقی - معنای زندگیتان در این مسیر بسط مییابد و پیش میرود.
همه پروژههای زندگیتان از مرحلهای به مرحله بعد منتقل میشوند، گاهی به سرعت و یا به آرامی به سمت پایان پیش میروند و بعضی اوقات در این سیستم به جلو و عقب میروند، گاهی به مرحله انگیزه و بازبینی مجدد انگیزه عقبگرد میکنند، گاهی هم به طور کامل متوقف و یا حتی ترک میشوند. به عنوان فردی که مایل است با خود و دیگران گفتگوهای تحولآفرین داشته باشد، یاد میگیرید که با همه این مراحل با قدرت و ظرأفت کار کنید. دانستن اینکه فرد در کدام مرحله، تمرکز کامل و بیشترین قدرت را دارد، سکوی پرشی برای مکالمات سودمندی ایجاد میکند.
بنابراین، توجه کنید که در صورتی که میخواهید پروژهای را به نتیجه برسانید در هیچ مرحلهای متوقف نشوید. ابتدا خوب رویاپردازی کنید ولی قرار نیست تا آخر در این رویا بمانید. هدف اصلی این رویاپردازی ایجاد انگیزهای است که شما را به هدف میرساند. سپس از خود بپرسید «چگونه میتوانم این کار را انجام دهم؟» و به اجرای مراحل آن بیندیشید. در نهایت وقتی در مرحله تکمیل به طور مؤثر به تکمیل هدفتان میرسید، حس موفقیت، رضایت از خود، شادی و عزت نفس بیشتری را تجربه خواهید کرد. تا زمانی که چیزی را کامل نکردهاید، نمیتوانید خارج از گود بایستید و همه مسیرتان - مشاهده همه مراحل، انتخابها، آگاهیها؛ و لذت بردن از یادگیری و دستاوردها- مرور کنید.
اگر پروژههای ناتمام زیادی دارید، ممکن است از شروع بترسید و یا در هر مرحله انگیزه ادامه را از دست بدهید. در این شرایط حتما از کمک یک رهیار (کوچ) کمک بگیرید تا با تکمیل پروژههایتان اعتمادبهنفس از دست رفته خود را بازیابید و بتوانید پروژههای بعد را با انگیزهتر و پرانرژیتر آغاز کنید.