نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفت


بعضی از نویسنده‌هایی که رفتن به برج عاج سیاست را به کافه‌نشینی میلان کوندرا ترجیح دادند

نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفت، گاهی پسشان داد و گاهی نه

وقتی میلان کوندرا از کشورش فرار کرد تا نوشتن را در فرانسه ادامه دهد و بعدازظهرها به کافه‌های پاریس برود و سیگار بکشد و قصه‌هایش را برای دوستانش بخواند، همه فکر می‌کردند که او رمان‌های سیاسی می‌نویسد، علیه رئیس‌جمهور چک بیانیه صادر می‌کند و از این راه گرد و خاک زیادی به پا می‌کند. اما کوندرا چنین نکرد. او کمی‌ بعد از آن‌که خانه کوچکی در حومه پاریس دست‌وپا کرد، دعوت خبرنگار پاریس ریویو را پذیرفت. قرار آن‌ها در یکی از کافه‌های پاریس بود. البته کوندرا این پیشنهاد را داد. چون خانه‌اش همیشه مملو از ته‌سیگار و تکه‌های کاغذ و کتاب بود.

از طرفی، کوندرا از مصاحبه‌گر خواست یکی از دوستانش نیز در مصاحبه حضور داشته باشد. کسی که فرانسه را خوب حرف می‌زد و به زبان مادری کوندرا نیز تسلط داشت. خبرنگار پاریس ریویو مدام از وضعیت سیاسی چک می‌پرسید و کوندرا جواب‌های بی‌ربطی می‌داد که در مورد ادبیات بودند و ربطی به سیاست نداشتند. او می‌گفت می‌نویسد تا جاودانه شود. گرچه داستان‌های او را به توتالیتریسم و حکومت استبدادی کشورش منسوب می‌دانستند، اما او می‌نوشت تا از صفحه روزگار پاک نشود.

اما همه نویسندگان این‌گونه نبودند. بعضی از آن‌ها به جاودانگی ادبیات شک کردند و سراغ سیاست رفتند، آن‌ها رفتن به برج عاج سیاست را به کافه‌نشینی میلان کوندرا ترجیح دادند، نمی‌خواستند مثل پل سارتر سیگار بکشند و اعتراض کنند، می‌خواستند از پل سیاست بالا بروند.

مردی از تبار شعر و اسطوره

نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفتاکتاویو پاز، شاعر

اکتاویو پاز، شاعری از تبار سنگ و شیشه و آفتاب. مردی است از تبار شعر و اسطوره. او که در سال ۱۹۹۰ جایزه نوبل ادبی را از آن خود ساخت، سال‌ها به عنوان یک دیپلمات، در کشورهای دیگر حضور داشت. او سفیر مکزیک بود در پاریس، هند و چند جای دیگر. اما چه کسی است که او را به عنوان یک دیپلمات بشناسد؟ او زمانی که در هند بود، به جای شرکت در مهمانی‌های بزرگی که معمولا سفرا تشکیل می‌دهند و سیاسی‌کاری‌های مرسوم، وقتش را صرف تحقیق در هنر، فرهنگ و اسطوره‌های هند کرد.

زمانی هم که در پاریس بود، ادبیات فرانسه را زیرورو کرد، در محفل‌های ادبی حاضر شد، و خلاصه زندگی‌اش را به طور هدفمندی دنبال کرد. حال زندگی ادبى پاز، علاوه بر کتاب‌های تحقیقی خیلی خوب مثل «کودکان آب و گل»، شامل چندین مجموعه شعر است. یادم می‌آید در سال ۹۷ وقتی پاز دنیای ما را ترک کرد، شاعران و اهالی فرهنگ در ایران، دربه‌در دنبال سفارت مکزیک بودند و جلوی آن صف کشیدند. همه ما در دفتری که زیر نور شمع و عکس پاز قرار داشت، امضا کردیم. هیچ‌کس هم به نوار مشکی کنار عکس توجه نداشت.

وزیر فرهنگ و هنر دولت مارشال دو گل

نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفتآندره مالرو، نویسنده – سال ۱۹۵۳

دولت فرانسه همواره نخبگان فرهنگی را به خود جذب کرده است. یکی از این افراد آندره مالرو بود. مالرو که به عنوان سفیر و وزیر در فرانسه کار کرد و مسافرت‌های زیادی به سراسر جهان داشت، هیچ‌گاه فراموش نکرد که شغل اصلی‌اش نویسندگی است. او در جنبش دانشجویی سال ۱۹۶۸ طرف روشن‌فکران بود و نه طرف دولت. از مالرو کتاب‌های «ضد خاطرات»، «امید» و… را می‌توان نام برد.

او سفری هم به عنوان یک دیپلمات به ایران انجام داد و می‌خواست کتابی در مورد قلعه الموت و اسماعیلیه بنویسد. او در این سفر به اصفهان رفت و آن را یکی از سه شهر زیبای جهان نامید. مالرو خیلی دلش می‌خواست که یکی از قصه‌هایش را در اصفهان بنویسد، اما سیاست او را گرفت و پس نداد، وگرنه شاید بیشتر رمان می‌نوشت. و فراموش نکنیم که او شکنجه‌های زیادی را در زندان‌های کشتار (پلیس مخفی آلمان نازی و هیتلر) متحمل شد.

مالرو جملات قصار جالبی دارد. ازجمله: «زندگی چیز بی‌ارزشی است، اما چیزی از آن ارزشمندتر نیست.» یا «اگر خود را ساختن، خو گرفتن به این کاروانسرای بی‌جاده‌ای باشد که نامش زندگی است، من خودم را کم و بد ساخته‌ام.» و این‌که: هفته‌نامه فرانسوی آبزرواتور در مورد پیش‌بینی آندره مالرو در مورد مذهب از او نقل قول می‌کند: «قرن ۲۱ میلادی یا اصلا مذهب وجود نخواهد داشت، یا قرن مذهب خواهد بود.»

ماریو بارگاس یوسا

نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفتماریو وارگاس یوسا، نویسنده

چرا به این مرد نوبل نمی‌دهید؟ اگر از هر کسی بپرسید یکی از پنج نویسنده زنده و صاحب سبک جهان را نام ببرد، حتما اسم بارگاس یوسا را از دهانش می‌شنوید. چه این آدم مثل من خیلی از خواندن رمان‌های یوسا کیف نکند و چه عاشق سینه‌چاک کتاب‌هایش باشد. یوسا نویسنده بزرگی است و هر کسی به این نکته اعتراف می‌کند، اما با این همه تا حالا به او جایزه نوبل نداده‌اند. همین‌هاست که من را نسبت به جایزه نوبل ادبی بدبین می‌کند.

از این‌ها گذشته، یوسا سابقه کار سیاسی هم دارد. او نماینده مردم در مجلس، سفیر و نامزد ریاست‌جمهوری بوده است. اما این‌ها سبب نشد که او رمان نوشتن را فراموش کند. «جنگ آخرالزمان»، «گفت‌وگو در کاتدرال»، «سور بز»، «عصر قهرمانان» و… را نوشته است. در این بین من «عصر قهرمانان» را بیشتر دوست دارم. فقط می‌توان برای همین کتاب به یوسا نوبل داد.

پرزیدنت نمایشنامه‌نویس

نویسنده‌هایی که سیاست آن‌ها را گرفتواتسلاو هاول، عکس از رویترز

او سال‌ها در زندان کمونیست‌ها بود. آن هم فقط برای حرف زدن و نوشتن. نمی‌خواستند او را آزاد کنند. ۱۵ سال کافی نبود. تا این‌که در سال ۱۹۸۹ دانشجویان معترض پراگی به زندان رفتند و او را بر دوش گذاشتند و به کاخ ریاست‌جمهوری بردند. دانشجویان پراگی واتسلاو‌ هاول و نوشته‌هایش را فراموش نکرده بودند. نویسنده زندانی با کتاب‌هایش در جامعه حضور داشت. کمی ‌بعد مردم واتسلاو ‌هاول را به ریاست‌جمهوری چک رساندند. این اتفاق چنان برای مردم خجسته بود که هر سال، روز چهارم دی را جشن می‌گیرند.

واتسلاو ‌هاول نویسنده شناخته‌شده‌ای در ایران است. از او نمایشنامه‌ها و کتاب‌های بسیاری به فارسی ترجمه شده که در میان آن‌ها می‌توان به سه‌گانه معروفش اشاره کرد که تریلوژی وانیک «احضار، گشایش، اعتراض» نام دارد. «زیستن در حقیقت» دیگر کتاب اوست.‌ هاول جایزه صلح نوبل را نیز دریافت کرده است.

نویسنده فقط نمی‌نویسد

به جمله‌ای از مالرو برمی‌گردم. در یکی از بعد از ظهر‌های داغ پاریس، وقتی مالرو از پله‌های هواپیما بالا می‌رفت، خبرنگاری او را به باد انتقاد گرفت که چرا به دهان ژان پل سارتر دهن‌بند نمی‌زند. خبرنگار می‌گفت که سارتر فقط یک نویسنده است و نویسنده را چه کار به اعتراض. مالرو لبخند زد و گفت: «نویسنده، تنها نمی‌نویسد. او می‌اندیشد.» و از پله‌های هواپیما بالا رفت. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است.

این جمله مالرو نه آغاز بود و نه پایان. سال‌هاست که نویسندگان جهان خود را وارد سیاست کرده‌اند. فرقی نمی‌کند این نویسنده مارکز باشد یا کس دیگری. مارکز دوست صمیمی‌ فیدل کاسترو و چند سیاستمدار مشهور جهانی است. او در چند سال اخیر مسبب چند آشتی سیاسی بوده است.

ویکتور هوگو یکی از بزرگ‌ترین منتقدان دولت فرانسه بود و چند بار پیشنهاد شغل‌های دولتی و سیاسی را نپذیرفت. در مقابل خولیو کورتاسار نیز از نویسندگان مشهوری است که هم به عنوان سفیر و هم به عنوان وزیر در پرو کار کرده است. به این فهرست می‌توان اسم‌های بسیاری را افزود. ازجمله آلبر کامو، برتولت برشت، والتر بنیامین، هربرت مارکوزه، لوسین گلدمن و خیلی‌های دیگر. نویسنده فقط نمی‌نویسد. او می‌اندیشد، پس همیشه هست.

نویسنده: سجاد صاحبان زند

هفته‌نامه چلچراغ، شماره ۸۷۹

Post Views: ۱۰

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه طنز

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


زشتی 9 ملکه زیبایی جهان بدون آرایش ! + عکس های قبل و بعد از مسابقه