شعر فوق العاده زیبای شهریار در مورد روزگار

شعر شهریار در مورد روزگار

قمار عاشقان بردى ندارد از نداران پرس
کس از دور فلک دستى نبرد از بدبیاران پرس
جوانى ها رجزخوانى و پیریها پشیمانى است
شب بدمستى و صبح خمار از میگساران پرس
قرارى نیست در دور زمانه بى قراران بین
سر یارى ندارد روزگار از داغ یاران پرس
تو اى چشمان به خوابى سرد و سنگین مبتلا کرده
شبیخون خیالت هم شب از شب زنده داران پرس
تو کز چشم و دل مردم گریزانى چه میدانى
حدیث اشک و آه من برو از باد و باران پرس
عروس بخت یکشب تا سحر با کس نخوابیده
عروسى در جهان افسانه بود از سوگواران پرس
جهان ویران کند گر خود بناى تخت جمشید است
برو تاریخ این دیر کهن از یادگاران پرس
به هر زادن فلک آوازه مرگى دهد با ما
خزان لاله و نسرین هم از باد بهاران پرس
سلامت آنسوى قافست و آزادى در آن وادى
نشان منزل سیمرغ از شاهین شکاران پرس
به چشم مدعى جانان جمال خویش ننماید
چراغ از اهل خلوت گیر و راز از رازداران پرس
گداى فقر را همت نداند تاخت تا شیراز
به تبریز آى و از نزدیک حال شهریاران پرس

شعر روز ۱۳ بدر شهریار : سیزده بدر در شعر استاد شهریار

شعر جوانی شمع ره کردم که جویم زندگانی را از استاد شهریار

برترین و غمگین ترین اشعار در مورد دلتنگی از شهریار

شعر ترکی استاد شهریار به نام خان ننه + دانلود صوت با صدای خودش