امید وصال


امید وصال

باز یک باردگرقلم بدست، آمدم سوی توای بوده وهست آمدم تا که صدایم بزنی، بشوم یک شبه از بوی تومست ازهیاهوی جهان پرزده ام، به امیدی که اسیرتوشوم به امیدتو هوائی شده ام، عشق دنیا پرو وبالم نشکست نکند یک...

باز یک باردگرقلم بدست، آمدم سوی توای بوده وهست
آمدم تا که صدایم بزنی، بشوم یک شبه از بوی تومست
ازهیاهوی جهان پرزده ام، به امیدی که اسیرتوشوم
به امیدتو هوائی شده ام، عشق دنیا پرو وبالم نشکست
نکند یک شبه خاموش شدم، در دیار تو فراموش شدم
نکندفاصله آوار شد و، در دنیای مرا روی تو بست
نکنددل شده جای دگران، ظرفیت. پرشده غافل شده ام
توکه نزدیک تر ازجان وتنی،، رفته ای وشده دل باده پرست
پس چراتاب وتوان درمن نیست، واژه هامحو وفراری شده اند
غزل ومعنی اشعارچرا، آخرش حسرت وچشمان تر است
بارها حیله ی دنیا به دلم، زدنهیبی که خدا از تو گذشت
ای که وابسته به دنیا شده ای، جام اشعار توپر گشت وشکست
تودگرلایق کویش نشوی، لایق جام وسبویش نشوی
ننویسی دگرازحرمت عشق، توفراموش شدی شاعرپست
ولی امروزدلم لرزان گشت،پا به پای قلمم گریان گشت
همصدا گشته وفریادزدند،،که خدا درگه خود برتو نبست
جام اشعار توپرگشته ولی، شده لبریز ز الطاف خدا
حکمتی راکه خدا برتو نوشت،،همرهت آمده از روز الست
گرچه اشعار زجای دگراست،،،ولی این دست وقلم هدیه ی اوست
قدرردان باش وبه عشقش بنویس،اوست عشقی که فقط بوده وهست


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


جدیدترین عکس های 00:00 عاشقی با متن های رمانتیک