سوخته دل عشق


سوخته دل عشق

ای دوست، تکه و پاره دلم، تو دگر نشِکَن اینگونه مرا به خاک و خون، زیرپا نفِکَن ما زدوستان چه چشمداشتی داشتیم؟ انگار که ما دشمنی هزار ساله داشتیم ای دوست گناه من عاشق با خدا بود؟ آنجا که حساب من از...

ای دوست، تکه و پاره دلم، تو دگر نشِکَن
اینگونه مرا به خاک و خون، زیرپا نفِکَن

ما زدوستان چه چشمداشتی داشتیم؟
انگار که ما دشمنی هزار ساله داشتیم

ای دوست گناه من عاشق با خدا بود؟
آنجا که حساب من از دگران جدا بود

ما گرگ زده ایم، تو دگر نزن به گله ما
درنده تر از زخم زبان در این زمانه ما

آتش به خرمن نفکن، اینگونه روا نیست
بدرگاه خدا، دگر فرصت کبر و ریا نیست

ای دوست در آتش تو عاشقی زیبا است
آنکس که به آتش تو میسوزد خطا است

چندان که زعشق سوخته دلم باز میازار
بگذار مرا در میکده با می و آن شاهدبازار

مستی چه خوش است که فراموش کنم
خاکستر شوم، آتش عشق را خاموش کنم

ای دوست، کمال عاشقی است پرهیزکاری
ور نه محتضر آن لحظه است به توبه کاری

یک عمر سوخته دل عاشق و دلداده هستم
چنان مست و سیراب از می و باده هستم

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!



بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


لخته خون گوشتی شبیه جگر در پریودی چیست و چه علتی دارد‌؟ +‌روش درمان