چرا همه سریال‌های نمایش خانگی از توطئه، قتل و جنایت حرف می‌زنند؟

طرح داستانی خاص در سریال‌های ژانر معمایی، این روز‌ها در نمایش خانگی بسیار محبوب شده و نمونه‌های متعددی دارد که از قضا مخاطب قابل توجهی را نیز جذب کرده است.

سریال اخیر شبکه نمایش خانگی با عنوان «گناه فرشته» با بازی شهاب حسینی و لادن مستوفی این روز‌ها در فضای معمای جنایی ساخته و منتشر می‌شود. این سریال ساخته حامد عنقاست و داستان درباره اتهام قتل فرشته است، وقتی حامد (با بازی شهاب حسینی) برای دفاع از او وارد داستان پیچیده و پراتفاقی می‌شود که فکرش را نمی‌کرد …. این مجموعه هم اینک به قسمت هفتم رسیده است.

یکی از سریال‌های ماه‌های اخیر در پلتفرم‌های نمایش خانگی، «شریک جرم» ساخته مازیار میری بود که داستان جستجوی یک وکیل برای رفع ابهامات قتل موکل خود را روایت می‌کرد. او به نقاط مختلف شهر می‌رود، با افراد متعددی سخن می‌گوید، تهدید می‌شود و تهدید می‌کند تا از گذشته موکل خود چیز‌های بیشتری بفهمد. این مجموعه با پخش قسمت هشتم به پایان رسید.

شریک جرم

مشابه این قصه در ژانر کمدی، در سریال «دفتر یادداشت» نیز دیده می‌شود. در این سریال نیز خواهر شخصیت اصلی کشته شده و او در تلاش برای حل معمای قتل او، به جنایت‌های دیگری نیز برمی‌خورد که به نظر می‌رسد توسط یک فرد انجام شده است. این سریال هم‌اکنون به قسمت یازدهم رسیده است.

فصل دوم سریال «نیسان آبی» هم در قسمت‌های گذشته، چنین قصه‌ای را روایت کرد. در این اثر نیز یک زن به قتل رسیده و حالا فردی که متهم به قتل شده، به همراه یکی دو دوستش به بررسی ماجرای این قتل می‌پردازند.

در ماه‌های گذشته نیز اثری با قصه‌ای شبیه به این، منتشر شد؛ مینی‌سریال «حیثیت گمشده» که قصه‌ای مشابه را با جستجوی یک مرد در احوالات گذشته همسر فقیدش و علت فوت او تصویر می‌کرد.

در ماه‌های اخیر البته مجموعه «هفت» نیز به نمایش درآمده که قصه آن در عین بعضی اختلافات، دارای تشابهی قابل توجه با پیرنگ یاد شده است. حتی «پوست شیر» نیز که یکی از پربیننده‌ترین سریال‌های خانگی سال‌های گذشته بود، قصه‌ای مشابه را با تفاوت‌هایی روایت می‌کرد.

جمله این آثار در طراحی پیرنگ اصلی، توطئه‌ها، تعلیق‌ها و گره‌افکنی‌ها عناصر مشترکی دارند که احتمال الگوبرداری از یکدیگر یا اثر موفقی دیگر را در سال‌های گذشته، به ذهن می‌رساند.

عنصر مشترک این طرح داستانی، وجود معما‌هایی در زندگی یک فرد درگذشته و علت مرگ اوست که باعث می‌شود فردی بخواهد این معما‌ها را حل کند. جالب آن که اغلب این معما‌ها ناموسی‌اند و فردی که کشته شده، یک زن است. این عناصر کمابیش در بیشتر این آثار تکرار شده یا رد پای آن دیده می‌شود.

شخصیت اصلی این عناوین، برای این جستجو، سفری به زیر پوست شهر را آغاز می‌کند و حین آن با شخصیت‌هایی متفاوت در خاستگاه و سبک زندگی مواجه می‌شود که عموما ویژگی‌هایی اگزجره دارند؛ مثل رییس متمول و قدرتمند یک کارتل تولید و توزیع مواد مخدر. قهرمان‌های اصلی سریال‌ها در این جستجو از گفتگو، تعامل و حتی برخورد با این شخصیت‌ها، پی به ابعاد پنهان معما می‌برند و پازل قصه را به تدریج حل می‌کنند. تهدید شدن و مورد تهدید واقع شدن، جزء جدایی‌ناپذیر این دست جستجوهاست و دعوا، چاقوکشی و حتی استفاده از سلاح گرم نیز در سریال‌های مورد اشاره دیده می‌شود.

در برخی از این محصولات مانند «پوست شیر» و «دفتر یادداشت»، نیرو‌های پلیس در روند حل معمای قتل حضور جدی دارند، اگرچه شخصیت‌های اصلی به صورت مستقل به حل معما می‌پردازند و حتی در بیشتر مراحل حل معما، از نیرو‌های پلیس جلوترند. در مقابل برخی سریال‌ها نیز چندان نیرو‌های پلیس را نمایش نمی‌دهند و حل معما را تنها بر عهده شخصیت‌های قصه گذاشته‌اند.

شباهت جالب دیگر این محصولات که با پیرنگی مشابه تولید شده‌اند، آن است که در سریال‌های «هفت» و «گناه فرشته»، مقتول یک مرد است و در پنج سریال دیگر، کشته شدن یک زن، چرخ درام را به حرکت درمی‌آورد.