شاهد
هر کام دادی بندگان ، زهری به دامانش زدی هر زهر دادی زُهره گان، نوشی به نجوایش زدی هم شوکران کردی به می ، هم لیلی اش شَهدی زدی هم خرمنش آتش زدی ، رهام را آبی زدی هم چنگ بر پیراهنش ،هم نه به...
هر کام دادی بندگان ، زهری به دامانش زدی
هر زهر دادی زُهره گان، نوشی به نجوایش زدی
هم شوکران کردی به می ، هم لیلی اش شَهدی زدی
هم خرمنش آتش زدی ، رهام را آبی زدی
هم چنگ بر پیراهنش ،هم نه به اربابش زدی
روزی به آغوش اش قضا ، روزی قدر در قعر نیل
سرگشتگان کوی تو در گِل بمانده پای شان
هم کاتب و هم شاهدی اینک تو کردارشان ،
تک بیتی
صنما سَرو نهادی ریشه ام ، تاجی نهادی بر سرم
حالیا سرو گردون سای را ، پیوند مجنون می زنی؟
هر زهر دادی زُهره گان، نوشی به نجوایش زدی
هم شوکران کردی به می ، هم لیلی اش شَهدی زدی
هم خرمنش آتش زدی ، رهام را آبی زدی
هم چنگ بر پیراهنش ،هم نه به اربابش زدی
روزی به آغوش اش قضا ، روزی قدر در قعر نیل
سرگشتگان کوی تو در گِل بمانده پای شان
هم کاتب و هم شاهدی اینک تو کردارشان ،
تک بیتی
صنما سَرو نهادی ریشه ام ، تاجی نهادی بر سرم
حالیا سرو گردون سای را ، پیوند مجنون می زنی؟