دیدار
دیدار تپش قلب من از لحظه ی دیدار تو بود شَرم و سُرخی من از چهره و انوار تو بود هر چه از دوری و دلتنگی خود می گفتی نُت به نُت حرف دلم،هرچه به افکار تو بود سَرو سِرّیست در این عاشقی و دلداری عشق...
دیدار
تپش قلب من از لحظه ی دیدار تو بود
شَرم و سُرخی من از چهره و انوار تو بود
هر چه از دوری و دلتنگی خود می گفتی
نُت به نُت حرف دلم،هرچه به افکار تو بود
سَرو سِرّیست در این عاشقی و دلداری
عشق اگر آمده از شدت اصرار تو بود
آنچنان غرق دوچشمان سیاه تو شدم
که زمان از کف ِ من رفت و فقط کار تو بود
کاش دیدار به آخر نرسد هیچ زمان
لذت ِ عشق از آغاز به دیدار ِ تو بود
سحاب
معصومه بهرامی پور
تپش قلب من از لحظه ی دیدار تو بود
شَرم و سُرخی من از چهره و انوار تو بود
هر چه از دوری و دلتنگی خود می گفتی
نُت به نُت حرف دلم،هرچه به افکار تو بود
سَرو سِرّیست در این عاشقی و دلداری
عشق اگر آمده از شدت اصرار تو بود
آنچنان غرق دوچشمان سیاه تو شدم
که زمان از کف ِ من رفت و فقط کار تو بود
کاش دیدار به آخر نرسد هیچ زمان
لذت ِ عشق از آغاز به دیدار ِ تو بود
سحاب
معصومه بهرامی پور