نیستن
من از ذات ،درون روح ، روح از من و جسم میانه من و جسم جسم از نطفه ، نطفه از پدر و مادر پدر و مادر در تکامل حیوانات خاکی حیوانت خاکی تکامل دوزیست ها دوزیست ها تکامل حیوانات دریایی حیوانات در یایی...
من از ذات ،درون روح ، روح از من و جسم میانه من و جسم
جسم از نطفه ، نطفه از پدر و مادر پدر و مادر در تکامل حیوانات خاکی
حیوانت خاکی تکامل دوزیست ها
دوزیست ها تکامل حیوانات دریایی
حیوانات در یایی تکامل باکتری ها و باکتری تکامل لجن ها و سبزی های درون آب
لجن از گل شُل گل شُل از. ( ( آب ) ) و خاک خشک خاک خشک از ریگ ریگ از ماسه ماسه از شن شن از سنگ سنگ از کوه ... نمیدانم
گفت و گو:
من :(( دیدن دو شخص ولی صحبت با نزدیک تری و جوان تر ))از کجا آمده اید ؟
او: (( یک شخص جوان حدوداً از چهارده سال تا هجده سال، با کلاه یا شال روی سر از روبه رو و تمام رخ ، در فاصله سی چهل سانتی از صورت ، رویی بشاش و پر از انرژی)) گفت: از در یا.
من: مانند دریا های روی زمین ؟
او: بزرگتر ، آنها که رودخانه هم نیستند .. ؟؟؟
گفت و گو:
من : از کجا آمده اید ؟
او : (( نیمرخ راست بدون پلک زدن نگاهی به یک نقطه که انگار تهت کنترل در حال صحبت است و چاره ای ندارد ، یا یک جور التماس که نپرس ، یا چرا پرسیدی کارم را خراب کردی و در حال عذاب)) گفت :زیرین .
من : درون زمینه ؟
او : زیرینه ، پایین تر از زمینه ؟ (( و نگذاشتند که بیشتر از او بپرسم ، من رو بیدار کردند ))...؟؟ ؟
:: و در روئیا بیدارشو و بپرس ولی بدان بیداری نتیجه ای جز حذف شدن ندارد .. . ::
جسم از نطفه ، نطفه از پدر و مادر پدر و مادر در تکامل حیوانات خاکی
حیوانت خاکی تکامل دوزیست ها
دوزیست ها تکامل حیوانات دریایی
حیوانات در یایی تکامل باکتری ها و باکتری تکامل لجن ها و سبزی های درون آب
لجن از گل شُل گل شُل از. ( ( آب ) ) و خاک خشک خاک خشک از ریگ ریگ از ماسه ماسه از شن شن از سنگ سنگ از کوه ... نمیدانم
گفت و گو:
من :(( دیدن دو شخص ولی صحبت با نزدیک تری و جوان تر ))از کجا آمده اید ؟
او: (( یک شخص جوان حدوداً از چهارده سال تا هجده سال، با کلاه یا شال روی سر از روبه رو و تمام رخ ، در فاصله سی چهل سانتی از صورت ، رویی بشاش و پر از انرژی)) گفت: از در یا.
من: مانند دریا های روی زمین ؟
او: بزرگتر ، آنها که رودخانه هم نیستند .. ؟؟؟
گفت و گو:
من : از کجا آمده اید ؟
او : (( نیمرخ راست بدون پلک زدن نگاهی به یک نقطه که انگار تهت کنترل در حال صحبت است و چاره ای ندارد ، یا یک جور التماس که نپرس ، یا چرا پرسیدی کارم را خراب کردی و در حال عذاب)) گفت :زیرین .
من : درون زمینه ؟
او : زیرینه ، پایین تر از زمینه ؟ (( و نگذاشتند که بیشتر از او بپرسم ، من رو بیدار کردند ))...؟؟ ؟
:: و در روئیا بیدارشو و بپرس ولی بدان بیداری نتیجه ای جز حذف شدن ندارد .. . ::