ماه بالا


ماه بالا

دریغا گر رود عمر گران در دور تنهائی خوشا گر بگذرد با مستی و با عشق و شیدائی چرا وصف ترا با ماه و پروین میکنم دایم تو خود هم ماه و پروینی، و یک دنیا که زیبائی یکی خور چهره میداری، یکی خرمن گل و...

دریغا گر رود عمر گران در دور تنهائی
خوشا گر بگذرد با مستی و با عشق و شیدائی

چرا وصف ترا با ماه و پروین میکنم دایم
تو خود هم ماه و پروینی، و یک دنیا که زیبائی

یکی خور چهره میداری، یکی خرمن گل و ریحان
لب شیرین چون خرما، و گیسو رنگ خرمائی

درون برکه دست آرم که در آن ماه خود بینم
به روی صخره خیز آرم ، که گیرم ماه بالائی

هنوز آن شعر زیبای ترا در خاطرم دارم
به بستر چون روم از دل بر آید همچو لالائی

سراغت هر زمان گیرم از این و آن ،دل تنگم
به سر کوبد به این سینه که تو پیوسته آنجائی

اگر پروانه میسوزد نه پنهان است شمع او
من از عشق تو میسوزم نبیند هیچ بینائی

ملامت میکنندم آمران خفیه از عشقم
کنم فریاد آری، عاشقم ، بی هیچ پروائی

فدای درد پنهانت مباش آشفته بیش از این
تو ای بانو، اسیر حلقه های تنگ ایذائی

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دیکته شب کلاس اول دبستان