دیوانه جان


دیوانه جان

در غیابِ عقل شد دیوانگی ها بیشتر ،دیوانه جان گر غرض این بود ، آری شد همان، دیوانه جان در ازل هم ، رازی از داغ جنون گفتند تو را گوشهایت را بیاور اندکی نزدیک تر ،دیوانه جان تا سرشتند تار و پود یک دلِ...

در غیابِ عقل شد دیوانگی ها بیشتر ،دیوانه جان
گر غرض این بود ، آری شد همان، دیوانه جان

در ازل هم ، رازی از داغ جنون گفتند تو را
گوشهایت را بیاور اندکی نزدیک تر ،دیوانه جان

تا سرشتند تار و پود یک دلِ دیوانه را روز ازل
پچ پچی کردند تمام عاقلان با یک نظر، دیوانه جان

نقشِ این دیوانگی ها لایق هر کس نبود
منتخب شد نام تو در این سفر، دیوانه جان

دست ها دادند همان دم ،دوستان و دشمنان
پشتِ پرده عقل و دل با یکدِگر، دیوانه جان

تا دمی آسوده گردی از نزاعِ این و آن
مست باید شد شبی، بی پا و سر، دیوانه جان

دست در دستانِ عقلت مانده ای در نیمه راه
اِی هزاران داد و بیداد از بشر ،دیوانه جان

هم قسم با عقل باشی یا که هم پیمانِ دل
در نهایت می روی از این گذر ،دیوانه جان

گر که یادت هم نباشد عهدِ آن روزِ نخست
عاقبت باید بیندازی سِپر ،دیوانه جان


زهرا سادات


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


انواع فونت و متن بسم الله الرحمن الرحیم برای بیو اینستا