جز من خسته ..
جز من خسته و درمانده و بیکار کجاست آن جفا پیشه گل چهره خریدار کجاست گر ز سودای تو سر بر سر کوهی باشد این گل افشانی گیسوت ز بازار کجاست اینهمه حسن و ملاحت که ز رخسار تو هست آن همه همه ناز و کرشمه پی...
جز من خسته و درمانده و بیکار کجاست
آن جفا پیشه گل چهره خریدار کجاست
گر ز سودای تو سر بر سر کوهی باشد
این گل افشانی گیسوت ز بازار کجاست
اینهمه حسن و ملاحت که ز رخسار تو هست
آن همه همه ناز و کرشمه پی دیدار کجاست
گر درین راه ، بلا دیده دلم ، دولت توست
دولت آنست که وقت غم و تیمار کجاست
بی تو نالم همه شب تا دم صبح از دوری
ناله و ضجه زدم ، یار وفادار کجاست
تا تو رفتی ز برم خون جگرها دیدم
در دل خسته من عاشق غمخوار کجاست
شد سیه روز جهان از غم زلفت چون شب
صبح امیدببار، تاب طره ی طرار کجاست
این دل زخمی من ناله و زاری تا چند
در سر کوی تو گویم که چنین زار کجاست
آن جفا پیشه گل چهره خریدار کجاست
گر ز سودای تو سر بر سر کوهی باشد
این گل افشانی گیسوت ز بازار کجاست
اینهمه حسن و ملاحت که ز رخسار تو هست
آن همه همه ناز و کرشمه پی دیدار کجاست
گر درین راه ، بلا دیده دلم ، دولت توست
دولت آنست که وقت غم و تیمار کجاست
بی تو نالم همه شب تا دم صبح از دوری
ناله و ضجه زدم ، یار وفادار کجاست
تا تو رفتی ز برم خون جگرها دیدم
در دل خسته من عاشق غمخوار کجاست
شد سیه روز جهان از غم زلفت چون شب
صبح امیدببار، تاب طره ی طرار کجاست
این دل زخمی من ناله و زاری تا چند
در سر کوی تو گویم که چنین زار کجاست