پیدا


پیدا

آخر از کنجِ دلت غم ها که پیدا می شود روزهایِ دلسپردن هم که زیبا می شود یوسف از این چاه بیرون می روی قصرِ عزت بهرِ تو یکروز برپا می شود صبر کن بر میکده، بگذار ساقی ره دهد هم طرب برآید و هم مست...

آخر از کنجِ دلت غم ها که پیدا می شود
روزهایِ دلسپردن هم که زیبا می شود

یوسف از این چاه بیرون می روی
قصرِ عزت بهرِ تو یکروز برپا می شود

صبر کن بر میکده، بگذار ساقی ره دهد
هم طرب برآید و هم مست فردا می شود

گر نیافتی چاه دیگر کاروانی هم نبود
از فسون آشنایان گنج پیدا می شود

از ریا راهی به کوی نور ناید چون پدید
عاقبت این سایه ها بر نور افشا می شود

طاقت غم را نداری گر، برون شو از جهان
بر درِ غم های پاکت عشق انشا می شود

معجز این عالم از روی تو می آید پدید
چرخ گردون عاقبت بر درگهِ ما می شود



حال دلم بارونیه