همان ما را بس
از چه گریانی نگاه کن ابر میبارد همان ما را بس تلخی ایام میگذرد چند قطره اشک و خاطرهای در سر همان ما را بس روز و شب به سرعت در گذرند از چه تعجیل میکنی کوه پیمایی آهسته ولی پیوسته همان ما را...
از چه گریانی
نگاه کن ابر میبارد
همان ما را بس
تلخی ایام میگذرد
چند قطره اشک و
خاطرهای در سر
همان ما را بس
روز و شب به سرعت
در گذرند
از چه تعجیل میکنی
کوه پیمایی آهسته ولی پیوسته
همان ما را بس
این همه راه به سرسبزی کوهها
این همه دشت پُر از گندم و جو
همین که دست بریم
بر ساقه گندم
همان ما را بس
یکشنبه، 19 فروردین 1403
نگاه کن ابر میبارد
همان ما را بس
تلخی ایام میگذرد
چند قطره اشک و
خاطرهای در سر
همان ما را بس
روز و شب به سرعت
در گذرند
از چه تعجیل میکنی
کوه پیمایی آهسته ولی پیوسته
همان ما را بس
این همه راه به سرسبزی کوهها
این همه دشت پُر از گندم و جو
همین که دست بریم
بر ساقه گندم
همان ما را بس
یکشنبه، 19 فروردین 1403