دختر شاه پریون


دختر شاه پریون

ی وقتی چن سال پیش از این نه اون دورا، اون دور دورا که قصه داشتن ازشون بزرگترا قصه ی گرگ ناقلا ، حسنی با مرغ تخ طلا ی شب اومد از آسمون زهره ی من ، نقره نشون ستاره ها دور و برش غیه کشون نقره...

ی وقتی چن سال پیش از این
نه اون دورا، اون دور دورا
که قصه داشتن ازشون بزرگترا
قصه ی گرگ ناقلا ، حسنی با مرغ تخ طلا
ی شب اومد از آسمون
زهره ی من ، نقره نشون
ستاره ها دور و برش غیه کشون
نقره نگو خیلی کمه
پس چی بگم ستاره ها
چی بش بگم نگین کمه ؟
دختر شاه پریون
چی بش بگم که بش بیاد
قهر نکنه ، بدش نیاد
ابرو کمون ، نقره نشون
وای که اگه قهر بکنه ، چی پیش میاد ؟
ستاره ها گر می گیرن ، الو میشن
یهو تو چل ستون شب ولو میشن
جار میزنن هوار هوار
دور می گیرن هزار هزار
وای که اگه قهر بکنه چطور میشه ؟
پرنده های پر طلا
میان پایین ، میرن بالا
ی وقت سفید ، ی وقت سیا
میشن ی گوله ی بلا
دختر شاه پریون ، ابرو کمون ، نقره نشون
چقدر قشنگه آسمون اگر نگاهم بکنی
بین همه ستاره ها بیای و ماهم بکنی
سر به هوای عاشقم ، تو سر به راهم بکنی
ورد بخونی به بی نشون ، یکدفه شاهم بکنی
دختر شاه پریون
رومون سیا اگر که سامون نداریم
ملک سلیمون نداریم
اگر میون آدما ، ثروت قارون نداریم
خونه که جا خودشو داره
حتی ی ایوون نداریم
اما صفای قدمت ، بیا که آروم نداریم
زهره خانوم ، نقره نشون ، دختر شاه پریون
گلوی من خش شده آبم نمیدی ؟
خسه شدم ، روی حریر پیرهنت ، لا لای خوابم نمیدی ؟
صد قل هو الله نذر تو ، بوسه نابم نمیدی ؟
دختر شاه پریون
نقره نشون ، زهره خانوم
روزا که آفتاب میزنه ...
نور یدفه تاریکی رو قاپ میزنه ...
طفلی دلم تو فکر تو میره و تاپ تاپ میزنه
حالا نزن ... تا کی بزن ...؟
تا شب شه مهتاب بزنه
زهره دیگه دنیای ما ، نداره بوی آشنا
غریبی بیداد می کنه ، رفته دیگه صلح و صفا
همدیگه رو دوست ندارن انگاری دیگه آدما
دلا پر از غصه شده ، فقط میگن خدا ، خدا
آسمون آبی دیگه نم نم بارون نداره
شبای پر ستاره و مرغ غزلخون نداره
مادر بزرگ قصه گو ، قل قل قلیون نداره
تو کوچه ها بوی غذا ، سبزی و ریحون نداره
.......
اما دلم روشنه که روزای خوب بازم میان
دلا با هم یکی میشه ، همدیگه رو بازم میخوان
نم نم بارون میزنه ، گلای تازه در میان
غصه نخور زهره خانوم ، روزای خوب بازم میان








رقص شقایق