خود کفا


ا زیبایی برای دیدن بود ایا عبارتی غلط یا چشمانی هیز و بی چشم و رو گردنی...
ا زیبایی برای دیدن بود ایا عبارتی غلط یا چشمانی هیز و بی چشم و رو گردنی به زیبایی همه ی گلهای بهاری و زمستان گناه دیدن چه بود. بد اخلاقی پول شویی می اورد پیر مرد تا اخرین لحظه حیات به فکر زنی بود...
ا
زیبایی برای دیدن بود
ایا عبارتی غلط
یا چشمانی هیز
و بی چشم و رو
گردنی به زیبایی همه ی گلهای بهاری و زمستان
گناه دیدن چه بود.
بد اخلاقی
پول شویی می اورد
پیر مرد تا اخرین لحظه حیات به فکر زنی بود تا هر دو هفته یک بار ظرف هایش را بشوید
تابی بخورد.
چند ساعتی بماند
سیر بخندند .
تا وعدی دیگر . با قسم فقط همین
فقط همین یک کار از دستش بر می امد.
بعد از مرک پیر مرد.
زن سر درگم
چراغ روشنی را می جست.
تاریکی به مدت طولانی صدایش می زد.
او خنده رو بود.
کودکانش نمی توانستند چیزی را ثبت کنند.
مادر گاهی گاهی هدیه ای تازه به خانه می اورد .
تا همه ی کالا ها جور شوند.
امان از دست خنده رویی.
این هم رسیدش خدمتان
شهری که در آن گلدان نبود
دخترانش همه چیز را جبران کردند
به سختی
پرکار
شجاع و شادمان
..................................