رفتن


رفتن

خواهم که از این رخوت دائم حرکت کنم اندر رهی دیگر جویم صراطی را به سمت کج بگریزم از احساس اغواگر در بند این دنیا نمی مانم راهی دگر را باز خواهم ساخت در روزهای آخر اسفند دنیای خود یکبارهشاعر:محمد پورگچی

خواهم که از این رخوت دائم
حرکت کنم اندر رهی دیگر
جویم صراطی را به سمت کج
بگریزم از احساس اغواگر

در بند این دنیا نمی مانم
راهی دگر را باز خواهم ساخت
در روزهای آخر اسفند
دنیای خود یکباره خواهم باخت

در این جهان بی سر و بی ته
میلی برای ماندن من نیست
جایی که حتی لحظه ای، یک دم
مهمان عاشق بودن من نیست

میبندم این چشمان پر غم را
سر می نهم بر خاک، ناباور
هجرت کنم سوی جهنم من
آنجا که باشد آتشم یاور

تا که بسوزم هرچه نفرت هست
از جور و از رنج زمین درهم
آنجا نبوده سهم من هرگز
جز بر زمین خوردن از آن ادهم

آری جهنم سخت مشتاق است
تا که بگیرد در میان من را
سهم من از معشوقه‌گی این بود
آغوش گیرم من جهنم را


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | نگاهی به دکوراسیون جدید خانه سرسبز ستاره معصومی همسر سابق مهدی قایدی