فلامینگو


فلامینگو

تقدیم به: اوروم گلی(دریاچه ی ارومیه) فلامینگو روزها می گذرد آبها می خشکد فلامینگو دیگر شادمان اوج نمی گیرد هیچ اشک دریاست چه شور شوری اش بی همتاست بی کس است این دریا خواهری داردشاعر:طاهره ولی پور






تقدیم به:
اوروم گلی(دریاچه ی ارومیه)

فلامینگو

روزها می گذرد
آبها می خشکد
فلامینگو دیگر
شادمان اوج نمی گیرد هیچ
اشک دریاست چه شور
شوری اش بی همتاست
بی کس است این دریا
خواهری دارد دور
روزها می گذرد
آبها می خشکد
گریه ی آرتِمیا
گوش دریا را برد
آسمان را کر کرد
ابرها را آزرد
روزها می گذرد
آبها می خشکد
دل دریا زِ زمان می شکند
اعتراضی از مشت
می تراود بیرون
مشتی از جنس نمک
به امیدی که کسی گرید خون
روزها می گذرد
آبها می خشکد
لب دریا خشک است
شاید آنجا چشمی
خواب معدن دیده
کانی از سنگ و نمک
بحر هم خشکیده
روزها می گذرد
آبها می خشکد
خواهرش از آن دور
اشکها می ریزد
نرم نرمک آرام
مشکی اش می پوشد
روزها می گذرد
آری
می گذرد.




آتش‌افروز