گفته بودم که دلم تا به ابد خانه ی توست
منزل امن و نهان ِ خودِ مستانه ی توست
نزدی سر به سرایت، همه جا تار نشست
آه از این کلبه ی متروک که بیگانه ی توست
**
گفته بودم به تو این خانه به عشقت زندست
بروی سر نزنی، ... گور ِ من بازندست
رفتی و کُشت مرا آنچه تو کردی با من
جان و جسمم به خدا اصل ِشهید زندست
**
کارم از ناله ی شبگیر و خرابات گذشت
شُهرتِ حال خرابم ز سماوات گذشت
بُنِ این خانه شکستی به زبانت، حالا
بِنِگر، وَه، چه سقوطی کند از بامم تشت
**
گفته بودم که مکن خانه خرابم... کردی
دانه دانه... همه ی چلچله ها را کندی
تیشه برداشتی و شیشه ی دل بشکستی
نا مروت! « پی ِ» کاشانه چرا برکندی؟
منزل امن و نهان ِ خودِ مستانه ی توست
نزدی سر به سرایت، همه جا تار نشست
آه از این کلبه ی متروک که بیگانه ی توست
**
گفته بودم به تو این خانه به عشقت زندست
بروی سر نزنی، ... گور ِ من بازندست
رفتی و کُشت مرا آنچه تو کردی با من
جان و جسمم به خدا اصل ِشهید زندست
**
کارم از ناله ی شبگیر و خرابات گذشت
شُهرتِ حال خرابم ز سماوات گذشت
بُنِ این خانه شکستی به زبانت، حالا
بِنِگر، وَه، چه سقوطی کند از بامم تشت
**
گفته بودم که مکن خانه خرابم... کردی
دانه دانه... همه ی چلچله ها را کندی
تیشه برداشتی و شیشه ی دل بشکستی
نا مروت! « پی ِ» کاشانه چرا برکندی؟