1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
غم وماتم
(غم که ازحد بگذرد دل حسِّ پیری میکند سنِّ هرکس را غمش اندازه گیری میکند)1 غم وغصّه دو دردِ بی درمانِ بشر این دو به کوه آید آنرامُتلاشی میکند غم...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
بهاری نو
لب که میسایی بر لبانم هوس وحشی نارس از سینههایم جوانه میزند ربالنوع عشق و آرامش مرا به بلوغ برسان جمعه 1 بهمن 1395
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
3
وفق مراد
زن که همسایهی گل ، نور وَ باران باشد زندگی وفق مراد و گل و ریحان باشد عشق معشوق وَ دیدار ِ خوش آن باشد که بر سر سفرهی سلطانی ِ کنعان باشد حکم هر...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
محکوم
محکوم به پایانم و در باور آغاز رنج قفس این است اندیشه پرواز پرسیدمت از معجزه عشق و نگفتی گفتی: نتوان گفت به هر رهگذر این راز عاشق نشد آنکس که...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
اعتماد
عنایتی کن به وقت خروج که تنها نمانی به وقت ورود تا که صد سال عمر با عزت کنی این جهان را با وجودت ترک کنی گر بخواهی دولت ت افزون کنی روز و ایام خودت...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
بید مجنون
پر طراوت درخت من ای بید نام مجنون نهاده ای بر خویش راست باشد که گشته ای عاشق که سر غم گرفته ای در پیش گوشه ی این حیاط هستی تو همدم این دل شکسته ریش...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
نقش ما در چیست
نقش ما در چیست............. زندگی ما همانند بازیچه ای در دستان زمان است گاهی بر روی باد و گاه بر آب و یا که بر آتش است گاهی هم خاموش یا که سرکش است...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
به تو تبریک
ای با دگران دوست این بود رفاقت به تو تبریک خالی شده از عشق گرفتار رذالت به تو تبریک کی گفت که در باور من باز عزیزی گل گندم آزاد دروغین طرفدار اسارت...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
1
سکوت آتشی
و چشمت می کند مست و خرابم نشانم ده بگو راه ثوابم خیالم روز و شب در گیر یادت چه زیبا با دو چشمت کرده عادت تو ای خورشید زیبای بهارم برایت روز و شب در...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
جان جوانی
جام جهان نمای من شیر و شکر کلام من هم دل و هم زبان من جان جوانی ام تویی محرم سر و راز من دلبر دلنواز من رفیق همتراز من همره پیری ام تویی عسل به کام...
1 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
0
...
گاه دعایم همه این است که تاریکی های دیگران را برنتابم به پیرامون .. اما انسان بودن ..و بی خطا .. دیگر .. قلبم کفاف جای دادن این همه آماج نیست.....
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
3
تیله ای در هم شکسته
توپ قلقلی روزگارانم قلبم سُرخ، روحم پیر و سپید، اشتیاقم اما آبیست و همچون فیروزه درخشان و گاهی هم، همچو سورمه ای تیره مرا زمین زدند تا هوا بروم و...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
5
کمیاب.انسان شناسی
کمیاب.انسان شناسی آن که در این زمانه کمیاب است آن که برای ما گوهر ناب است آن که با ما همسفر در این ره است آن که در نشیب هم، تکیه گه است یار بی ریا و...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
5
حسرت آبادی
گفتی: با تو بودنم، اشتباه بود برو اشتباه را دوباره تکرار نکن بگذار من باشم و درد باشد و سوز و خاکستر برباد رفته و اشتباه نکردهام فقط بدان با دلِ...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
5
ای خدای خندهها
از اینجا که منم از درد دردم نمیگیرد از غصه گریام نمیگیرد درد پیوسته است گریه مدام مهربانیها نیز سرشاراند از درد و هراس شادیها پر ز خدای گریه و شک...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
3
چایی پررنگ
چایی پررنگ آتش منقل و وافور من کوچه از ساز و دهل پر ،کل شروع سور من خانه من خالی و خاموش سرد و سوت و کور خانه همسایه غرق شادی است و نور من دست در...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
5
سفر در سفر
(سفر در سفر کرده سید رئیسی) گره پشت گره انداخت بین هر دو ابرویش که دل تنگ است ؛دل تنگی برای دیدن رویش اگر صعب است این راه بلند کهکشانها گذار از هر...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
4
خلقت
روزی که خدا گل مرا سرشت و شبی که تقدیرم را نوشت مرا خلیفه نامید در زمین جز من جای هیچ کس نبود بر من منت نگذاشت به ستایشم ایستاد به ستایشم خواند بر...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
3
یک نظر
لحظه دیدار وسوسه دزدکی از درز در سیر فقط بنگرمت یک نظر دلهره لحظه دلخواه وصل فرصت دیدن ندهد چشم تر بس که به دل دلهره افتاده است در سرم افتاد خیالی...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
5
خمیازه ی بلند
آخرین شب خواندم به گوشش قصّه ی تن را... که چگونه با چنگالِ غربت از اوجِ آسمان بر خاکِ کویر کوباندنش... روحم خمیازه ای بلند کشید و خوابید...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
4
امید
هر چند گنه ز دامنم لبریز است جرم و گنهم مثال تیغی تیز است الماس بود امید من در عرصات امید و رجا سلاح رستاخیز است
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
4
بی دل
دل اگر طاقت آلامت نیست بی دل باش اگرت اشک به چشمانت نیست بی دل باش کس نداند کعاقبت کارش چیست چو فکری بهر فردایت نیست بی دل باش
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
3
مصباح
چشم، آشفته و حیران وجود واله ادراک، ز توصیف شهود نظر از مشعر آیات، ملول حشمت معبود را سر به سجود کرد مصباح عَلَم روح قُدُس ز سرِ آنچه بیاورد فرود...
6 ساعت پیش
شعرنو
شعرنو
4
تصویر2
هنوز ترنم تنهاییت میسوزاند آب را تنت خاکستری گرم است بلوغ لطیف برف را... ترنم و تنت به هم خو کردند سیزده ؟...تبخال تگرگ سر بر آورد