معمولا شخصیتهای منفی فیلمها، کاراکترهای منفوری هستند که همیشه دوست داریم سر به تنشان نباشد و به نوعی تا آخر فیلم حرص ما را درمیآورند تا بالاخره از سر راه قهرمان داستان کنار بروند. گاهی اوقات هم پیش میآید که همین آدم بدها به ستاره فیلم بدل میشوند و بسته به نوع نگاه تماشاگر، جذابتر به نظر میرسند. البته چنین شخصیتهایی را نمیتوانید در فیلمهایی چون جیمز باند پیدا کنید. منظور ما کاراکترهایی است که با وجود اینکه میدانیم شخصیت شرور داستان هستند و باید از آنها متنفر باشیم، اما حقیقتا نمیتوانیم علاقه خود به آنها را کتمان کنیم.
برای هر پروتاگونیستی، مجموعهای از شخصیتهای منفی و شرور وجود دارد که به معنای واقعی کلمه شیطان صفت هستند و قطعا دوست نداریم حتی برای یک لحظه زنده بمانند، اما این تعریفی نیست که شامل همه شخصیتهای منفی شود. آدم بدهایی هم وجود دارد که دوست داریم خیلی بیشتر در موردشان بدانیم و حتی اگر بگوییم گاهی اوقات منتظر موفقیتشان هستیم، دروغ نگفتهایم. در میان انبوه شخصیتهای کمیکهای مارول و دی سی و بسیاری از کاراکترهای فیلمها و سریالهای مختلف، ۱۵ شخصیت منفی را که دوستشان داریم و احتمالا از این دوست داشتن چندان هم خوشحال نیستیم، معرفی خواهیم کرد.
۱۵. هارلی کوئین
شخصیت هارلی کوئین برای اولین بار در انیمیشن Batman: Animated Series دیده شد و از همان موقع تا به حال یکی از محبوبترین کاراکترهای منفی دنیای دیسی محسوب میشود. آخرین بار در فیلم Suicide Squad بود که با بازی مارگو رابی شاهد حضور هارلی کوئین در سینما بودیم. اگرچه این فیلم چندان موفق نبود، اما بازی مارگو رابی و نقش هارلی کوئین، بهترین نقطه قوت آن بود.
هارلی از نظر روحی شرایط طبیعی ندارد و بسیار از کارهایی که انجام میدهد ناشی از دیوانگی اوست. البته نباید فراموش کرد که او یک زن رنج دیده و زجر کشیده است. جوکر هیچوقت رفتار مناسبی با او نداشت و به همین دلیل شخصیت هارلی کوئین تاحدودی ترحم برانگیز است. علاوه بر این، او یکی از بامزهترین ابرقهرمانهای دیسی هم هست.
۱۴. مرد شیشهای
فیلم Unbreakable یکی از آثار بهیادماندنی شیامالان بود که در جدیدترین فیلمش هم اشاره جالبی به آن داشت. این فیلم داستان دو مرد با دو ویژگی کاملا بارز و متفاوت را روایت میکند. از طرفی الایجا پرایس، با بازی ساموئل ال جکسون، فردی است که به خاطر ابتلا به نوعی بیماری خاص (اختلال استخوانزایی)، استخوانهایش بسیار آسیبپذیر شده است و با کوچکترین ضربه در هم میشکند. به همین دلیل از همان دوران کودکی، هم سن و سالانش او را مرد شیشهای صدا میزدند. اما این داستان از این عجیبتر هم میشود؛ وقتی که شخصی دقیقا نقطه مقابل پرایس باشد. کسی که هیچ ضربهای نمیتواند او را از پای دربیاورد.
دیوید دان، همان فرد شکستناپذیر و به اصطلاح نشکن این داستان است. فردی که از حوادث مرگباری چون سقوط هواپیما و تصادف قطار، جان سالم به در برده است. با اینکه پرایس در اوایل فیلم شخصیت شروری به نظر نمیرسد، اما در دقایق پایانی Unbreakable مشخص میشود که مرد شیشهای در حوادثی که برای دیوید دان روی میداد، بیتقصیر نبوده است. نمیتوان از کارهای فاجعهبار پرایس چشمپوشی کرد، اما او سعی داشت با اقداماتش حضور و قدرت خود را به دنیا ثابت کند.
۱۳. مرد شنی
برای اولین در سال ۱۹۶۳ و در شماره چهارم The Amazing Spider-Man بود که استن لی و استیو دیتکو، مرد شنی را وارد کمیکهای خود کردند. مرد شنی در کتابهای کمیک اکثرا به عنوان یک مجرم شناخته میشود و فقط در دوره کوتاهی به گروه انتقامجویان ملحق شد. شاید اگر بازی توماس هیدن چارچ در فیلم مرد عنکبوتی 3 (Spider-Man 3) نبود، مرد شنی آنقدرها هم کاراکتر معروف و محبوبی نمیشد.
همانند کتابهای کمیک، در فیلم نیز مرد شنی یک زندانی است که به طور تصادفی در یک میدان مغناطیسی قرار میگیرد و به قدرتی فرابشری دست پیدا میکند. او دوست دارد پدر خوبی برای فرزندش باشد و به مردم آسیب نرساند، اما با این حال کارهای او شرورانه و ضد قهرمانانه است.
۱۲. مستر فریز
دکتر ویکتور فرایز، معروف به مستر فریز یکی از آنتاگونیستهای معروف دنیای دیسی است که هم در فیلمها و هم در بازیهای ویدیویی با او آشنا شدهایم. وقتی که نورا، همسر ویکتور، به یک بیماری لاعلاج دچار شد، دکتر فرایز تصمیم گرفت تا به طور مخفیانه و به کمک دستگاههایی که در کمپانی محل کارش وجود دارد، نورا را منجمد کند و هرگاه که روشی برای درمان او پیدا شد، دوباره همسرش را به زندگی بازگرداند. با این حال، دخالت رئیس کمپانی در حین انجام این کار باعث بروز انفجار بزرگی شد که در نتیجه آن دکتر فرایز به دلیل برخورد مواد شیمیایی با بدنش، مجبور شد همواره در دمای زیر صفر درجه به زندگی ادامه دهد و به همین دلیل هم همواره لباس مخصوصی بر تن دارد.
مستر فریز همواره به دنبال نجات جان همسرش است و برای رهایی او حاضر است هر کار کثیفی را انجام دهد. او آنتاگونیست شیطان صفتی نیست و به طور ناخواسته به یک ضد قهرمان تبدیل شده است. مستر فریز، اولین بار در شماره ۱۲۱ کمیک بتمن حضور پیدا کرد و در ابتدا با نام Mr. Zero شناخته میشد.
۱۱. راس الغول
شخصیت راس الغول، یکی از ضد قهرمانهای اصلی در کمیکهای دیسی محسوب میشود که دشمنی دیرینهای با بتمن دارد. راس الغول با سایر ابرقهرمانان هم رابطه چندان خوشایندی ندارد. وی اولین بار در شماره ۲۳۲ بتمن و در سال ۱۹۷۱ توسط دنیس اونیل معرفی شد و به خاطر گذشته و شخصیت پیچیدهای که داشت و همچنین به دلیل رویارویی با بتمن، به یکی از آنتاگونیستهای مطرح در دنیای دیسی تبدیل شد.
راس الغول رهبر لیگ قاتلان (League of Assassins) است و به لطف استفاده از نوعی ماده شیمیایی به نام لازاروس پیت، عمری طولانی دارد. او بیشتر عمر خود را به آموزش بهترین و برترین مهارتهای جنگی گذرانده و هنرهای رزمی را به عالیترین شکل ممکن یاد گرفته است. با اینکه اهداف بتمن و راس الغول نزدیک به هم است، اما جدایی این دو از آنجا آغاز میشود که بتمن حاضر نیست به هر قیمتی اهدافش را اجرایی کند. راس الغول سعی دارد تا رضایت بتمن را به دست آورد و او را دوباره وارد تیم خودش کند، اما با این حال این دو شخصیت همواره رو در روی همدیگر بودهاند.
۱۰. اوزیمندیاس
آدرین الکساندر وایت، یکی از جنایتکاران دنیای دیسی است که لقب باهوشترین انسان زنده جهان را یدک میکشد. وی اولین بار در سال ۱۹۸۵ در اولین شماره DC Spotlight که در واقع پیش درآمدی بر The Watchmen بود، توسط آلن مور معرفی شد. نام او به افتخار اسکندر، پادشاه مقدونی، برگزیده شده است و همچنین واژه اوزیمندیاس هم به دلیل همپیمانی با رامسس دوم، یکی از فراعنه مصر باستان، به او نسبت داده میشود.
اوزیمندیاس در حقیقت آنتاگونیست اصلی سری Watchmen محسوب میشود و با وجود اینکه قتل عام میلیونها نفر تحت نظر و افکار او صورت میگیرد، اما هدف اصلی اوزیمندیاس جلوگیری از وقوع حملات هستهای و اتمی است. او به خوبی با عواقب کارها و تصمیماتش آشناست اما به نوعی خود را مجبور و محکوم به ارتقا انساندوستی در جامعه میداند و برای رسیدن به این هدف، شاید انسانیت خودش را هم زیر پا میگذارد. او به هیچ وجه از کارهای خود لذت نمیبرد و درد و رنجی که این کارها به روح او وارد میکند، یکی از دلایلی است که باعث میشود تا این کاراکتر منفی در دل ما برای خود جا باز کند.
۹. مستر میکسیزپیتلیک
شخصیت Mister Mxyzptlk یکی از کاراکترهای جالب و در عین حال بسیار قدرتمند دنیای دیسی است که خواندن نامش، به تنهایی نیمی از انرژی بدنمان را مصرف میکند. او یک ایمپِ جادویی (نوعی موجودات کوتوله و افسانهای که اکثرا شرور هستند) است و برخلاف ما که در یک فضای سه بعدی زندگی میکنیم، او به دنیایی پنج بعدی تعلق دارد و با همین روش میتواند هر کاری را به راحتی انجام دهد. او هر ۹۰ روز از دنیای پنج بعدی خود به دنیای سه بعدی ما میآید. بیشک میتوان میکسیزپیتلیک را به عنوان کابوس سوپرمن یاد کرد.
میکسیزپیتلیک شخصیت شیطانی و بیرحمی نیست و میتوان از آن به عنوان یکی از آنتاگونیستهای بامزه و لج درآر نام برد، اما با توجه به قدرتی که در اختیار دارد، میتواند خیلی راحت به یکی از اهریمنیترین شخصیتهای دیسی بدل شود. تنها نقطه ضعفی که میکسیزپیتلیک دارد، این است که اگر او نام خودش را از آخر به اول بگوید، تمام کارهایش ضایع میشود و همه چیز به حالت اولیه خود باز میگردد. این کاراکتر اولین بار در سال ۱۹۴۴ و در شماره سیام سوپرمن توسط جری سیگل معرفی شد و برای کسانی که از سوپرمن دل خوشی ندارند، قطعا شخصیت محبوبی است.
۸. دشمن
اگر مجموعه کمیکهای Fables را تاکنون مطالعه نکردهاید، پس بهتر است به خاطر اسپویل شدن داستان آن، ادامه این متن را هم نخوانید. در مجموعه Fables ما متوجه میشویم که مهاجران حاضر در Fabletown به خاطر وجود یک دشمن ناشناس (The Adversary) که قرار است تبدیل به یک امپراطور اهریمنی شود، مجبور شدهاند از سرزمینهای مادری خود بگریزند. در ادامه کمیکها درمییابیم که پشت سر این دشمن اهریمنی، یکی از دوست داشتنیترین شخصیتهای خیالی، یعنی پدر ژپتو قرار گرفته است.
ژپتو در حال ساخت ارتشی از چوب است و قرار است فرمانروای این ارتش بزرگ، یک شخصیت بسیار بزرگ و شرور باشد که در تصویر بالا سر او را مشاهده میکنید. اصولا باید با آگاهی از چنین حقیقت تلخی از پدر ژپتو متنفر باشیم، اما واقعا چگونه میشود از این کاراکتر خاطرهساز متنفر شد؟
۷. ویل
اگر کمیکهای Saga را تاکنون نخوانده باشید، احتمالا حدس میزنید که The Will یک قاتل حرفهای است که مخفیانه قهرمانان داستان را تعقیب میکند و درصدد از بین بردن آنها است، اما حقیقت چیز دیگری است. ویل، قاتلی حرفهای است که با کاراکتر Lying Cat متحد شده است. میدانم که قرار است بپرسید Lying Cat کیست و در جوابتان باید بگویم او همانطور که از نامش پیداست یک گربه عظیمالجثه است و کاری که این دو نفر انجام میدهند، برملا کردن دروغها و رسوا کردن دروغگویان است.
به عنوان یک قاتل، ویل به شدت بیرحم است، اما به عنوان عضوی از یک جامعه، او همواره به دنبال حمایت و حفاظت از ضعیفان است. او یک ابرقهرمان و در عین حال یک جایزهبگیر است و این موجب میشود تا با یک شخصیت کاملا جذاب و گیرا روبرو باشیم. از زمانی که The Stalk، معشوقه ویل، کشته شد، او همواره به دنبال انتقام از قاتل وی بوده است.
۶. ریدلر
در دنیای کمیکهای دی سی میتوانید مجرمانی را بیابید که ذهن آنها هزاران بار قویتر از باهوشترین کارآگاهان است. ادوارد نیگما، ملقب به ریدلر هم یکی از این خلافکاران تیزهوش است. او با طراحی معماهای عجیب، سخت و گیجکننده سعی دارد تا همواره بتمن را دچار مشکل کند. طرحها و معماهای او بسیار پیچیدهاند و احتمالا فقط کسی مثل بتمن میتواند از پس آن بربیاید. حتی اگر کتابهای کمیک را هم مطالعه نکرده باشید، حتما تاکنون در سری بازی Batman: Arkham با ریدلر و معماهای عجیب او روبرو شدهاید.
ادوارد نیگما، اولین بار در شماره ۱۴۰ مجموعه Detective Comics توسط اوتو بایندر معرفی شد. ریدلر به خاطر تغییر چهرههای متعددش به عنوان یک مجرم شناخته میشد. وی در دوره کوتاهی دست از کارهای شرورانه برداشت و تبدیل به یک کارآگاه خصوصی شد، اما طولی نکشید که دوباره به دنیای جرم و جنایت بازگشت.
۵. تانوس
تانوس یکی از خطرناکترین و هولناکترین کاراکترهای دنیای مارول است که عطش سیری ناپذیری در رسیدن به قدرت دارد و با مشاهده نام و تصویر او، چیزی جز مرگ و کشتار در ذهنها نقش نمیبندد. هیچ چیزی نمیتواند تانوس را از جنایتهای بیرحمانهاش دور کند.
تانوس تقریبا هر جایی حضور داشته باشد، به عنوان یک آنتاگونیست سرسخت و قدرتمند تلقی میشود، اما همه اینها باعث نمیشود که ما از او متنفر باشیم. او شخصیت استوار و باصلابتی دارد و برای رسیدن به اهداف خود به هیچ وجه کم نمیآورد. اگر از طرفداران پروپاقرص کمیکهای مارول باشید، بعید است که اراده قوی تانوس را تحسین نکنید. این کاراکتر اولین بار توسط مایک فردریک در سال ۱۹۷۳ و در شماره ۵۵ مجموعه Iron Man حضور پیدا کرد.
۴. میستیک
ریون دارکهولم که بیشتر با نام میستیک شناخته میشود، یکی از ضدقهرمانان کمیکهای مارول است که از هیچ تلاشی برای حفظ و ادامه نسل خود که به جهشیافتگان مشهور هستند، فروگذارد نمیکند. او تقریبا در همه کمیکها و فیلمها به عنوان آنتاگونیست حضور پیدا کرده است.
میستیک جزو آن دسته از کاراکترهای شروری است که به سبب موقعیتش در داستان، از طرفی دل تماشاگران را به دست میآورد و از طرف دیگر هم مانعی اساسی پیش روی قهرمانان است. آخرین بار با بازی جنیفر لارنس در فیلمهای X-Men: Days of Future Past و X-Men: Apocalypse بود که کاراکتر میستیک را روی پرده نقرهای سینما مشاهده کردیم. بازی بهیادماندنی لارنس خود یکی از دلایلی است که باعث میشود نتوانیم این شخصیت را دوست نداشته باشیم.
۳. اوسوالد کابلپوت
تاکنون افراد زیادی نقش پنگوئن را در دنیای دیسی ایفا کردهاند، اما هیچکدام به اندازهای خوب نبودهاند که شایستگی حضور در این فهرست را داشته باشند؛ به جز یک استثنا در سریال گاتهام. اوسوالد کابلپوت، با بازی رابین تیلور، یک شیطان واقعی است که هیچ چیزی نمیتواند در رسیدن به قدرت مانع او شود.
البته که کارهای او در سریال Gotham گاهی اوقات واقعا تنفر برانگیز است، اما نزدیکی او به جیمز گوردون و افزایش لحظه به لحظه قدرتش به عنوان شهردار گاتهام، باعث میشود تا با یک اهریمن دوستداشتنی روبرو شویم. او همان اندازه که برای دشمنانش مرگبار است، برای نزدیکانش هم خطرناک است. کابلپوت به قدری جالب و با استایلی خاص شرارتهایش را انجام میدهد که نمیتوان سریال گاتهام را بدون او تصور کرد.
۲. جوکر
جوکر هیچ مانندی در هیچ یک از کمیکها ندارد. او شاهزاده دلقکِ جرم و جنایت است. یک قاتل روانی که خیلی راحت به ریش بتمن میخندد و او را دست میاندازد. یکی از برگبرندههای بزرگ جوکر این است که شخصیت او هم در بازیهای ویدیویی و هم در سینما به بهترین شکل ممکن پیادهسازی شده است. مارک همیل در سری بازی Batman: Arkham و هیث لجر فقید در فیلم The Dark Knight دو مورد از زیباترین و تاثیرگذارترین نقشآفرینیهای کاراکتر جوکر را بر عهده داشتهاند.
همه ما میدانیم که طرفداری از شخصی چون جوکر که کشتن صدها انسان بیگناه را سرگرمکننده قلمداد میکند، با عقل جور در نمیآید، اما باور کنید یا نه اگر عاشقان جوکر بیشتر از طرفداران بتمن نباشند، کمتر از آن هم نیستند. دلیل این موضوع نیز سرگذشت تلخ و دردآور جوکر است که با دیالوگهای فراموشنشدنی هیث لجر در The Dark Knight همیشه ذهن ما را درگیر میکند. عجیب است که هم طرفدار بتمن باشیم و هم جوکر را دوست داشته باشیم، اما حقیقتا این دو کاراکتر شاید تنها قهرمان و ضدقهرمانی هستند که دوست نداریم شکست هیچکدامشان را ببینیم. جوکر از اولین شماره کمیک بتمن حضور داشت و توسط بیل فینگر خلق شده بود.
۱. نیگان
نیگان اولین بار در شماره صدم از کمیکهای The Walking Dead حضور پیدا کرد. رابرت کیرکمن خالق این کاراکتر است. نیگان یکی از تنفربرانگیزترین شخصیتهای کمیکی است که شاید هیچ چیزی را به اندازه چوب بیسبالش دوست ندارد. همانطور که در سریال The Walking Dead هم شاهد هستیم، او یک شخصیت کاملا بددهن است و دشمن ریک و گروهش محسوب میشود که به طرز فجیعی گلن و آبراهام را به قتل رساند. با اینکه نیگان شخصیت بسیار اعصاب خردکنی است، اما نمیتوان انکار کرد که یکی از جذابیتهای بزرگ کمیکها و سریال The Walking Dead است.
طوری که نیگان به قدرت میرسد و مقام خودش را در سریال حفظ میکند، او را به یکی از آنتاگونیستهای کاملا منحصربفرد تبدیل میکند و با چنین شرایطی طبیعی است که مدت زیادی شاهد حضور نیگان (چه در کمیکها و چه در سریال) در خط داستانی باشیم.
اگر فکر میکنید این فهرست نیاز به تغییراتی دارد، گزینههای خود را با ما درمیان بگذارید.