10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی


10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

بازی‌های ترسناک همیشه طرفداران خاص خودشان را داشته‌اند و بعضی از عناوین همیشه بخشی از کابوس بازیکنان خواهند بود. در ادامه با گیم‌شات و 10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی همراه باشید. در بازی‌های کامپیوتری می‌توانید همه چیز را کاملا متفاوت با هر رسانه دیگری تجربه کنید. درست است که فیلم‌های ترسناک وجود دارند، ولی وقتی خودتان در کنترل امور باشید به...

بازی‌های ترسناک همیشه طرفداران خاص خودشان را داشته‌اند و بعضی از عناوین همیشه بخشی از کابوس بازیکنان خواهند بود. در ادامه با گیم‌شات و 10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی همراه باشید.

در بازی‌های کامپیوتری می‌توانید همه چیز را کاملا متفاوت با هر رسانه دیگری تجربه کنید. درست است که فیلم‌های ترسناک وجود دارند، ولی وقتی خودتان در کنترل امور باشید به لایه جدیدی از ترس پی خواهید برد. وقتی شما شخصی هستید که باید با یک غول بزرگ بجنگد و یا از دست یک قاتل افسارگسیخته فرار کند آدرنالین درون رگ‌هایتان ترشح می‌شود و متوجه می‌شوید که چرا بازی‌های ترسناک هنوز هم محبوب هستند. صحناتی نیز وجود دارند که تا عمر دارید در ذهن شما خواهند ماند و همیشه وحشتناک بود آن سکانس خاص را به یاد خواهید داشت، تمامی صحنات زیر از عناوین ترسناک نیستند ولی مطمئن باشید بین تمامی گیمرها به صحناتی ترسناک معروف هستند.

The Evil Within: لورا10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

«شیطان درون» (The Evil Within) همانطور که از پدرخوانده سبک وحشت و خالق سری بازی‌های Resident Evil، «شینجی میکامی» (Shinji Mikami) انتظار می‌رود پر شده است از صحنات ترسناک و عجیب که مو به را تن شما سیخ می‌کند. یکی از مخوف‌ترین مخلوقات او لورا نام دارد.این موجود که شباهت خاصی به یک عنکبوت بزرگ دارد تعریف جدیدی از ترس را ارائه می‌دهد و شما را به یاد فیلم‌های ترسناک ژاپنی می‌اندازد.

او به هنگام دیدن شما شروع می‌کند به جیغ کشیدن و با تمام عظلات و چنگال‌هایی که دارد ناگهان به سمت شما هجوم می‌آورد. مهم نیست که چندبار او را ببینید هر بار مواجه شدن با او به اندازه دفعه قبل ترسناک است. شیطان درون به خاطر انیمیشن‌های مردن خشن شهرت داشت و لارا نیز بدترین نوع آن بود، او با دست‌های جمجمه شما را می‌شکست. اولین ملاقات با او نیز به نوبه خود به شدت خاص است، در ابتدا شما به سمت جسد می‌روید و سپس با صدای جیغ او دوباره به جسد نگاه می‌کنید و مشاهده می‌کنید که او از توده‌ای از خون در حال بیرون آمدن است. در این صحنه تنها کاری که می‌توانید بکنید این است که با تمام سرعت شروع به دویدن بکنید و دعا کنید که او نتواند شما را بگیرد.

Dead Space: آسانسور10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

Dead Space استایل بازی Resident Evil را به درون فضا برد و به خاطر تنظیم صدا و سکانس‌های ترسناک خود به خوبی ستایش شد. یکی از این موارد در ده دقیقه اول بازی اتفاق می‌افتد. افتتاحیه بازی به خوبی پیش می‌رود. ابتدا وارد یک کشتی فضایی می‌شویم که به نظر می‌رسد خالی از سکنه است ولی خیلی زود متوجه می‌شویم که اتفاق بدی افتاده است. خیلی زود سروکله بیگانگانی که شبیه به آثار هنری گروتسک هستند پیدا می‌شود و شروع می‌کنند به سلاخی کردن خدمه کشتی و ما نیز مجبور می‌شویم برای نجات زندگی خود شروع به دویدن کنیم.

این تعقیب و گریز یک افتتاحیه مناسب برای بازی است و به موقع نیز به اوج می‌رسد. شما وارد یک آسانسور می‌شوید و ناگهان یکی از آن موجودات نیز سعی می‌کند که راه خود را به درون آسانسور باز کند. در این لحظه نفس‌گیر همه ما فقط به صفحه نمایشگر خیره شده بودیم و در این فکر بودیم که چونه باید از این مخمصه جان سالم به در ببریم. البته خیلی زود درهای آسانسور آن هیولا را نصف می‌کرد و ما نیز می‌توانستیم نفس راحتی بکشیم.

Resident Evil 4: دشمن اره‌ برقی به دست10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

مگر می‌شود مقاله‌ای در مورد صحنات ترسناک نوشت و اسمی از این بازی برده نشود؟ یک بازی دیگر از شینجی میکامی که با معرفی دوربین از روی شانه انقلابی در بازی‌های آن روز و همچنین سری Resident Evil به وجود آورد. شماره چهارم بازی به نسبت نسخه قبلی خود کمی بیشتر اکشن شده بود ولی از لحاظ ترسناک بودن هیچ چیزی کم نداشت. در یکی از همین مراحل شما وارد مکانی پر از افراد آلوده می‌شوید، «لئون» (Leon) خیلی سریع خود را به داخل یک خانه می‌رساند و شروع می‌کند جلوی درها را گرفتن تا از ورود دشمنان جلوگیری کند.

شاید فکر کنید جای امنی قرار دارید، درست است که سیلی از افراد آلوده بر سر شما می‌ریزد ولی مشکل خاصی وجود ندارد. البته خیلی زود دوربین کات می‌خورد و ما بزرگواری را مشاهده می‌کنیم که دور صورت خود پارچه بسته و با یک اره برقی که چندان هم دوستانه به نظر نمی‌رسد دارد به سمت شما می‌آید. در همان دیدار اول با او متوجه می‌شوید که حتی با یک هدشات نیز از پا در نمی‌آید و اگر به اندازه کافی به شما نزدیک شود طی یک صحنه دردناک سر لئون را با اره خود قطع می‌کند پس باید طوری حرکت کنید که محاصره نشوید. تمام این فشارها را در نظر بگیرید تا متوجه شوید که در آن موقع ما چه ترسی را تجربه کردیم. این دشمن در نسخه پنجم بازی نیز حضور داشت ولی چه فایده که در یک Resident Evil اکشن وجود این بزرگوار دیگر آن قدرها هم ترسناک نیست.

Heavy Rain: آشکار شدن هویت قاتل10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

به مانند فیلم Se7en و یا دیگر آثار جنایی که Heavy Rain از آن‌ها الهام گرفته بود، در بازی شاهد داستانی تاریک و خاکستری هستیم که شخصیت‌هایش از لحاظ اخلاقی ثبات خاصی ندارند و هرکدام نیز برای خود پیش‌زمینه و انگیزه‌های خاص خود را دارد. داستان درباره شخصی به نام «قاتل اوریگامی» (Origami Killer) و افراد مختلفی است که در جنایات او به دام افتاده‌اند.

هنگامی که ما هویت قاتل را کشف می‌کنیم ترسناک نیست بلکه ناگهان متوجه می‌شویم که تمامی اعمال ما درون بازی تاثیری کاملا مستقیم بر روی قاتل داشته است. این صحنه یکی از چندین مثالی است که نشان می‌دهد شما می‌توانید در بازی‌ها همه چیز را متفاوت با دیگر رسانه‌ها تجربه کنید. «کوانتیک دریم» (Quantic Dream) که قبلا نیز با آثار خود ثابت کرده بود که به تاثیر انتخابات بازیکن بر روی داستان اهمیت می‌دهد ولی در باران سنگین و طی یک پیچش داستانی ما چیزی فراتر از آثار دیگر آن‌ها دیدیم.

Silent Hill: دیدار با کله‌هرمی10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

شخصیت «کله هرمی» (Pyramid Head) علاوه بر این‌که تبدیل به نماد سری «سایلنت هیل» (Silent Hill) شده است، به عنوان یکی از کارکترهای نمادین بازی‌های ترسناک نیز به شمار می‌آید. اولین دیدار با این شخصیت به قدری ترسناک است که به راحتی آن پرستارهای بدون صورت را فراموش خواهید کرد.

شخصیت اصلی بازی، «جیمز ساندرلند» (James Sunderland) به محض دیدن او درون یک کمد قایم می‌شود سپس کله هرمی را می‌بینیم که دستی به کلاه‌خود معروف خود کشیده و به نظر می‌رسد که در حال درد کشیدن است. جیمز از این فرصت استفاده می‌کند و با شلیک چند گلوله او را می‌ترساند. این صحنه به قدری دلهره‌آور بوده است که تعدادی از افرادی که در حال بازی کردن بوده‌اند پس از ملاقات اولیه با کله هرمی برای چند دقیقه کنسول خود را خاموش کرده بوند. خیلی از طرفداران سایلنت هیل و یا منتقدین سعی کرده‌اند که به مفهوم پشت نقاب کله هرمی پی ببرند و متوجه شوند که او دقیقا سمبل چه چیزی است ولی در نهایت باید گفت حتی بدون دانستن این اطلاعات کله هرمی ترسناک و نمادین باقی می‌ماند و یاد دیدار اولیه با او همیشه در ذهن گیمرها باقی خواهد ماند.

Condemned 2: خرس10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

بازی «محکوم» (Condemned 2) یکی از بهترین بازی‌های ترسناک نسل گذشته و ادامه‌ای بود بر بازی قبلی شرکت «مونولایت» (Monoliths)، یعنی بازی Condemned: Criminals Origins. بازی همه نوع صحنه ترسناک و وهم‌انگیزی درون خود دارد و حسابی طرفداران را راضی خواهد کرد ولی در این بین یک صحنه خاص وجود دارد، صحنه‌ای که در آن با یک خرس مواجه می‌شوید.

در همان دقایق اولیه بازی هواپیمای قهرمان بازی، «اتان توماس» (Ethan Thomas) سقوط می‌کند و او به درون طبیعت یخ‌زده پرت می‌شود. پس از دیدن چند تکه عضو قطع شده ترس در حال شکل گرفتن درون مخاطب است که ناگهان صدای نعره دشمن خشمگین را می‌شنوید. البته برخلاف خرس‌های درون کارتون‌ها این یکی اصلا اهل ناز و نوازش نیست بلکه یکی از خشن‌ترین موجودات درون بازی‌های ترسناک است که اگر زیادی به او نزدیک شوید خیلی سریع شما را تکه تکه خواهد کرد. فرار کردن از دست او یکی از بهترین صحناتی است که درون بازی‌های ترسناک دیده شده است.

Outlast: از دست دادن دوربین10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

Outlast از اول تا آخر پر است از صحنات ترسناک و انتخاب یک صحنه خاص کار سختی است. اما یک صحنه وجود دارد که کاملا با بقیه فرق دارد، شما دوربین خود را از دست می‌دهید و حالا باید درون تاریکی به راه خود ادامه دهید. دلیل انتخاب این بخش به این خاطر است که در طی بازی شما همیشه با استفاده از دید در شب دوربین خود راه را پیدا کرده‌اید و کاملا به این وسیله وابسته شده‌اید، و فقط فکر از دست دادن آن تبدیل به یک کابوس می‌شود.

لول دیزاین این صحنه نیز به هرچه تاثیرگذارتر بودن آن نیز کمک می‌کند. در طی این مرحله باید بدون هیچ نوری از درون راهروهای تاریک راه خود را پیدا کنید تا در نهایت بتوانید به دوربین خود برسید. زیاد طول نمی‌کشد تا دوباره دوربین خود را پیدا کنید اما همین مدت زمان کوتاه نیز به اندازه کافی ترسناک و ماندگار طراحی شده است.

Amnesia: مرحله آب10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

بدون شک Amnesia عنوانی بوده که ژانر مرده بازی‌های ترسناک را دوباره زنده کرد و به همه نشان داد که چگونه می‌توان ترس روانی در بازی ایجاد کرد. بعد از یک افتتاحیه ترسناک ولی بدون هیچ اتفاق خاصی سازنده ناگهان بازیکن را درون تونل‌های آبی زیر عمارت درون بازی قرار می‌دهد، حال شما باید با یک موجود آبی که به سرعت سلامتی شما را کم می‌کند به مبارزه بپردازید.

بازی به خوبی استرس و دلهره را به بازیکن وارد میکند و دقیقا هنگامی که همه چیز به اوج رسیده است او را مقابل این هیولا قرار می‌دهد. در این سکانس پر سرعت باید بر روی اشیایی که بر روی آب معلق هستند پریده و تمام تلاش خود را بکنید که به درون آب نیفتید زیرا مدت زیادی زنده نخواهید ماند. اما موردی که این صحنه را درخشان می‌کند این است که ما جزئیات خیلی زیادی از این هیولا را نمی‌بینیم. این اتفاق اثباتی است بر این حرف که هرچقدر کمتر درباره چیزی بدانیم بیشتر از آن خواهیم ترسید.

Resident Evil 7: به خانواده خوش آمدی10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

شماره هفتم Resident Evil با الهام گرفتن از یک سری آثار جدید همانند اوتلست و یا آمنسیا توانست دوباره به ریشه‌های خود به عنوان یک بازی ترسناک بازگردد. هر لحظه از بازی پر شده است از صحنات ترسناک و دلهره‌آور ولی بهترین صحنه در طی بازی صحنه غذاخوردن است. در این سکانس بازیکن در حالی به هوش می‌آید که به یک صندلی بسته شده است و خانواده دیوانه «بیکر» (Baker) به زور به او ظرفی از غذای فاسد را می‌خورانند.

مطمئنا برای ساخت این صحنه از فیلم‌های ترسناک قدیمی آمریکایی نیز به عنوان منبع الهام استفاده شده است و ما به خوبی می‌توانیم آثار آن را درون بازی مشاهده کنیم. تنش درون این صحنه پس از این‌که اعضای خانواده شروع به دیوانه بازی می‌کنند و یکی از آن‌ها با یک چاقوی آشپزخانه شما را تقریبا می‌کشد به سقف می‌رسد. البته تمام این صحنه اگر آن را در واقعیت مجازی بازی کنید ترسناک‌تر نیز می‌شود. بی دلیل نیست که سازندگان بازی در تمامی تریلرهای بازی این صحنه را نیز گنجانده بودند.

Bioshock: اسپلایسر مادر10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

از همان دقایق اولیه که وارد شهر زیر آب بازی «بایوشاک» (Bioshock) می‌شوید بوی دردسر را حس می‌کنید. اما یکی از ترسناک‌ترین لحظات بازی در همان دقایق اولیه بازی رخ می‌دهد، صدای یک اسپلایسر مونث را می‌شنوید که دارد بالای یک کالسکه برای بچه‌اش لالایی می‌خواند. او به محض دیدن شما ادعا می‌کند که شما بچه او را دزدیده‌اید و شروع به حمله کردن به شما می‌کند.

درست است که بایوشاک از همان اول پر است از صحنات ترسناک که شما را مسخ می‌کنند ولی هیچ سکانسی بهتر از این نمی‌تواند ترس درون شهر بازی را به نمایش بگذارد. کوتاه است ولی به خوبی به شما نشان می‌دهد که چگونه یک آرمان شهر موفق ناگهان تبدیل شده است به شهری پر از دیوانه. این صحنه نمونه‌ای از یک داستان گویی خوب است که درون گیمپلی شکل می‌گیرد.

' ); w.anetworkParams[ ad.id ] = ad; d.write( '
10 لحظه ترسناک در بازی‌های ویدئویی؛ ترس به معنی واقعی

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته

رسمی: فیلم جوکر با بازی واکین فینیکس ساخته می‌شود + اطلاعاتی از فیلم