پیچیده همچون , پیچکی به سپیدار قیام,
اسطوره ی سیاه واژه ی قیرین قار
در استمرار بیان و قصه.
گویی سپیدار,
بی احساس حضور بلندای,
تصغیر می شود.
در هر زمان بی آغاز.!
آیا سپیدار, تفسیرتلنگرتارآوای خفیف ترین صداهاست.!
سنجه ی غروری بی برگ وبار
میعادونشانه ی بی شکل ترین آوازهای سیاه,
وپناه خبر بر ابدی پرنده ای رسوا,
به سیاهی جهل وذغال آخر زمستان.!
سبز ترین درختان چیتگر
آیه های جاودانه ی حیات اند,
که باخون بلیغ آبیار
رسایی سپیدارها راتطهیر می کند.!
و من, سپیدارها را
همواره در قاب میعاد مرگ سربلند این حوالی دیده ام.
بی حشوقارقاروراج تباه شده گی.!!
سال سرایش ۱۳۵۳، زمانی که هردرخت چیتگر محل اعدام بود.
اسطوره ی سیاه واژه ی قیرین قار
در استمرار بیان و قصه.
گویی سپیدار,
بی احساس حضور بلندای,
تصغیر می شود.
در هر زمان بی آغاز.!
آیا سپیدار, تفسیرتلنگرتارآوای خفیف ترین صداهاست.!
سنجه ی غروری بی برگ وبار
میعادونشانه ی بی شکل ترین آوازهای سیاه,
وپناه خبر بر ابدی پرنده ای رسوا,
به سیاهی جهل وذغال آخر زمستان.!
سبز ترین درختان چیتگر
آیه های جاودانه ی حیات اند,
که باخون بلیغ آبیار
رسایی سپیدارها راتطهیر می کند.!
و من, سپیدارها را
همواره در قاب میعاد مرگ سربلند این حوالی دیده ام.
بی حشوقارقاروراج تباه شده گی.!!
سال سرایش ۱۳۵۳، زمانی که هردرخت چیتگر محل اعدام بود.