درد زخم اضطراب


درد زخم اضطراب

جان من در وحشت و روح من در التهاب نقشه هایم می شود دسته گلی بر روی آب دائما در فکر و اندیشه چه می خواهد شود ناگهان دریاچه امید من گردد سراب آن قدر تشویش دارم در زمان خواب هم هی همی گویم کجایی تاشاعر:مصطفی ملکی الموتی

جان من در وحشت و روح من در التهاب
نقشه هایم می شود دسته گلی بر روی آب
دائما در فکر و اندیشه چه می خواهد شود
ناگهان دریاچه امید من گردد سراب
آن قدر تشویش دارم در زمان خواب هم
هی همی گویم کجایی تا دهی من را جواب
هر چه می اندیشم دلم درگیر دشمن های توست
قلب من در شور و غوغا جان من در التهاب
هر چه می گویم نمی فهمند دردهای قلب من
من که دارم در دلم درد زخم اضطراب

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


معما / زیر 10 ثانیه نسبت فامیلی ما رو حدس بزنید !!