کوچه


کوچه

دلم دلبسته ی فصلی ست که آوازه ی بسیار ندارد دیوار کجی نیست که اندیشه ی آوار ندارد بعد از این رد پای قدمم را پشت سر پاک کنید آنچه از قبل نوشتم همه را خاک کنید پایم از رفتن این کوچه و این شاعر:شکیبا سروری

کوچه



دلم
دلبسته ی فصلی ست
که آوازه ی بسیار ندارد
دیوار کجی نیست
که اندیشه ی آوار ندارد

بعد از این
رد پای قدمم را پشت سر پاک کنید
آنچه از قبل نوشتم همه را خاک کنید
پایم از رفتن این کوچه و این راه ، دگر عار ندارد

گفته بودم که غریب است دلم در دنیا ؟
گفته بودم که بهار
رسم دلخوشکنک ِفصل ِفریب است و رویا ؟

گفته بودم که دمی ، سبزه و گل
و سپس زردی پاییز ، تماشایی نیست؟
عمر شب های هوس را چه کسی گفت که پایانی نیست ؟


فصل ها
حادثه سازان ِ تب ِ دورانند
گَرده ها ، ملعبه ی باد و گهی بارانند
دوستان !
داعیه ی دولت تزویر که پنهانی نیست
دست داروغه ی شب ، فرصت انکار ندارد ...

سهم دنیای من از عشق همان کوچه ی سردی ست
که « هست »
ولی از گرمی ِ مهر
قصه های شب غدار ندارد

گرچه سرد است زمستان وُ
درونش از مهر ...
گرچه سهم است مِهستان ِ درونش از سِحر ...

او همان برف ِ سپید
او
طمئنینه ی محضی ست که انگیزه ی پرگار ندارد











ㄎんムズノ乃ム

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


دانلود آهنگ ذوقم وه یه که بیای بشنوم دنگ صدات