لبخند خیس


لبخند خیس

بخار نشسته بر شیشه صورتش با سر انگشت می کشد لبخند افسوس که چه زود محو میشود در امتداد نفسهای ممتد و گرم کارش شده همین کشیدن لبخندی مه آلود آنهم اگر نفسهاش بلند شوند از جایی گرم و دستشاعر:بینش پارسا


بخار نشسته بر شیشه صورتش
با سر انگشت
می کشد لبخند
افسوس که چه زود محو میشود
در امتداد نفسهای ممتد و گرم
کارش شده همین
کشیدن لبخندی مه آلود
آنهم اگر نفسهاش
بلند شوند از جایی گرم
و دست بردارد از سرش
هوای دلسرد
گر نه خیس میشود غرورش
از این تقطیر




اعصار 108