دشمن که شدی
زخم بزن
رحم نکُن
یکباره و از ریشه بِکن ، رحم نکن
بر باغچه و جنگل و گلزار و چمن
طوفان شو و بر دشت و دمن رحم نکن
تا کی به مدارا دل خود رنجاندی
حتی به دل ساده ی من رحم نکن
پروانه اگر زخم زدت عاقل باش
بر پیله ی پروانه شدن رحم نکن
نیکی به هر آنکس که نباید کردی
بر حیله و مکر اهرمن رحم نکن
با دوست اگر مروت و مهر خوش است
بر دشمن ناموس و وطن رحم نکن
شمعی شو و قطره قطره از خود کم کن
بر مدعیان انجمن رحم نکن
حافظ شو و سعدی دل و فردوسی وار
بر شاعر بیهوده سخن رحم نکن
احسان علیزاده