من همان ابر دلتنگ آسمانم
که بر دره ای خشک شده
بر مزار درختی بریده
که روزی سایه سار آن مرغ جامانده از کوچ بود
مرثیه می بارم...
که بر دره ای خشک شده
بر مزار درختی بریده
که روزی سایه سار آن مرغ جامانده از کوچ بود
مرثیه می بارم...
من همان ابر دلتنگ آسمانم که بر دره ای خشک شده بر مزار درختی بریده که روزی سایه سار آن مرغ جامانده از کوچ بود مرثیه میشاعر:نسیم شبگو منصف