من و غصه وغم ، من و درد دوری
چقدر میشه آخه ،بگو کرد صبوری
من و حس تلخ نبودت کنارم
تو نیستی و بی تو تحمل ندارم
من و یک اتاقی ،پُر از جای خالی
پُراز بغض و آه م ،عجب حس وحالی
من وانتظار و، دل و بی قراری
تو نیستی کنارم ،عجب روزگاری
من و درد دوریت ..چقدر کرده پیرم
من از زنده بودن ..بدون تو سیرم
تحمل ندارم ..دیگه من بریدم
تو نیستی و بی تو به آخر رسیدم
من و زخم و درد و، من و غصه خوردن
چه شیرین بی تو ،فقط مرگ ومردن
چقدر میشه آخه ،بگو کرد صبوری
من و حس تلخ نبودت کنارم
تو نیستی و بی تو تحمل ندارم
من و یک اتاقی ،پُر از جای خالی
پُراز بغض و آه م ،عجب حس وحالی
من وانتظار و، دل و بی قراری
تو نیستی کنارم ،عجب روزگاری
من و درد دوریت ..چقدر کرده پیرم
من از زنده بودن ..بدون تو سیرم
تحمل ندارم ..دیگه من بریدم
تو نیستی و بی تو به آخر رسیدم
من و زخم و درد و، من و غصه خوردن
چه شیرین بی تو ،فقط مرگ ومردن