در شبی تا آمدی آرام جان من شدی
ناگهان آرامش روح و روان من شدی
در نگاهت عشق را احساس کردم ای عزیز
با دو چشم مهربانت همزبان من شدی
در دل شبهای تارم جان پناه من تویی
ای که با آغوش گرمت آشیان من شدی
شک نکن تا عمر دارم مست و مجنون توام
ماه زیبا! عشق پاک و جاودان من شدی
عطر اندام تو شعرم را پر از احساس کرد
بی گمان آرام جان واژگان من شدی
شاعر: مهدی ملکی الف
ناگهان آرامش روح و روان من شدی
در نگاهت عشق را احساس کردم ای عزیز
با دو چشم مهربانت همزبان من شدی
در دل شبهای تارم جان پناه من تویی
ای که با آغوش گرمت آشیان من شدی
شک نکن تا عمر دارم مست و مجنون توام
ماه زیبا! عشق پاک و جاودان من شدی
عطر اندام تو شعرم را پر از احساس کرد
بی گمان آرام جان واژگان من شدی
شاعر: مهدی ملکی الف