جان پناه من تویی


جان پناه من تویی

در شبی تا آمدی آرام جان من شدی ناگهان آرامش روح و روان من شدی در نگاهت عشق را احساس کردم ای عزیز با دو چشم مهربانت همزبان من شدی در دل شب‌های تارم جان پناه من تویی ای که با آغوش گرمت آشیان منشاعر:مهدی ملکی

در شبی تا آمدی آرام جان من شدی
ناگهان آرامش روح و روان من شدی

در نگاهت عشق را احساس کردم ای عزیز
با دو چشم مهربانت همزبان من شدی

در دل شب‌های تارم جان پناه من تویی
ای که با آغوش گرمت آشیان من شدی

شک نکن تا عمر دارم مست و مجنون توام
ماه زیبا! عشق پاک و جاودان من شدی

عطر اندام تو شعرم را پر از احساس کرد
بی گمان آرام جان واژگان من شدی

شاعر: مهدی ملکی الف

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


عکس | قابی دیدنی از بازیگر زن پُرحاشیه در حرم امام رضا(ع)