تیغ آفتاب


تیغ آفتاب

دوباره شب تب کرده حنجره اَش از غم گرفته آسمان هزار بار گریسته ماندن برای من بود رفتن سهم تو عزیز و غنچه های کوچک گُل سُرخ در کف دستانم خوابشان بُرد چقدر مانده به صبح؟ تا رگ هایم پر نورشاعر:مرتضی سنجری

دوباره شب تب کرده
حنجره اَش از غم گرفته
آسمان هزار بار گریسته
ماندن برای من بود
رفتن سهم تو عزیز
و غنچه های کوچک گُل سُرخ
در کف دستانم خوابشان بُرد
چقدر مانده به صبح؟
تا رگ هایم پر نور شوند
برای نوازشِ تیغ آفتاب!

حتما بخوانید: سایر مطالب گروه شعرنو

برای مشاهده فوری اخبار و مطالب در کانال تلگرام ما عضو شوید!


منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


ببینید | اولین تصاویر از حمله پهپادی نیروهای امنیتی به خودرو تروریست‌ها