ای آرامش روح
ای آسایش جان
در قلب من فرود آی وبیارام
بیا تا دل هایمان را پیوند دهیم
و خود را در یک جان احساس کنیم
ای باغ پر گل
ای قلب بلور
ای آیینه ی زیبایی
وای گوهرعشق
به هنگامی که چشمان پاکت نورافشانی می کنند
هیمه های درد می میرند
باران نغمه ها آهنگ عشق می بارند
دشت شقایق به رقص می شود
و خاطره های سپید زنده
تو چشمه ی نوری
تو خورشید دل هایی
پس بیا به سکوت دل پایان ده
و نوای عاشقانه را دوباره زمزمه کن
اگرچه عقیق نگاهت ترانه ها دارد
ولی نوای گوش نوازت
مرا به وادی شوروعشق می برد
آنجا که عطر خیال و ساغر پندار است
آنجا که جنون عشق هیچ نشناسد
پس بیا ، بیا
ای آرامش روح و آسایش جان
در قلب من بنشین
تا پیام عاشقی را با نوای خویش
و با آهنگ جان بنوازیم
و دست نیایش به سوی
حضرت دوست
که هرچه بوده وهست
از اوست
عاشقانه دراز کنیم .
(فاتح)
ای آسایش جان
در قلب من فرود آی وبیارام
بیا تا دل هایمان را پیوند دهیم
و خود را در یک جان احساس کنیم
ای باغ پر گل
ای قلب بلور
ای آیینه ی زیبایی
وای گوهرعشق
به هنگامی که چشمان پاکت نورافشانی می کنند
هیمه های درد می میرند
باران نغمه ها آهنگ عشق می بارند
دشت شقایق به رقص می شود
و خاطره های سپید زنده
تو چشمه ی نوری
تو خورشید دل هایی
پس بیا به سکوت دل پایان ده
و نوای عاشقانه را دوباره زمزمه کن
اگرچه عقیق نگاهت ترانه ها دارد
ولی نوای گوش نوازت
مرا به وادی شوروعشق می برد
آنجا که عطر خیال و ساغر پندار است
آنجا که جنون عشق هیچ نشناسد
پس بیا ، بیا
ای آرامش روح و آسایش جان
در قلب من بنشین
تا پیام عاشقی را با نوای خویش
و با آهنگ جان بنوازیم
و دست نیایش به سوی
حضرت دوست
که هرچه بوده وهست
از اوست
عاشقانه دراز کنیم .
(فاتح)