امید باران
در این بیغولهی بیسامان که ابرهای سرگردان را امیدی نیست به باران... طوفان نوح باید تا از جای برکَنَد ریشه های نامردی را. صبر ایوب باید تا مرهم شود زخم های نامرادی را. صوت داوود باید تا آرام...
در این بیغولهی بیسامان
که ابرهای سرگردان را
امیدی نیست به باران...
طوفان نوح باید
تا از جای برکَنَد
ریشه های نامردی را.
صبر ایوب باید
تا مرهم شود
زخم های نامرادی را.
صوت داوود باید
تا آرام کند
نالههای دردمندی را.
عصای موسی باید
تا درهم شکند
شاخه های نامردمی را.
و نفس مسیحایی باید
تا بیفشاند
بذر همدردی را...
م ح فریاد
زمستان 1401
که ابرهای سرگردان را
امیدی نیست به باران...
طوفان نوح باید
تا از جای برکَنَد
ریشه های نامردی را.
صبر ایوب باید
تا مرهم شود
زخم های نامرادی را.
صوت داوود باید
تا آرام کند
نالههای دردمندی را.
عصای موسی باید
تا درهم شکند
شاخه های نامردمی را.
و نفس مسیحایی باید
تا بیفشاند
بذر همدردی را...
م ح فریاد
زمستان 1401