کار و بار


کار و بار

کار و بار . قوم وخویشان گروه گروه در حال رنگ کردن بودند. . مرد آواز خوان قهر کرد. ودست به سازش نبرد. اعدا د پشت سر هم به او تعارف می کردند. همسرش حرفی زند و مرد دو باره آ رام شد. و نوایی در...


کار و بار .
قوم وخویشان گروه گروه در حال رنگ کردن بودند. .
مرد آواز خوان قهر کرد. ودست به سازش نبرد.
اعدا د پشت سر هم به او تعارف می کردند.
همسرش حرفی زند و مرد دو باره آ رام شد.
و نوایی در دستگاه ماهور برای دلش خواند.
زن اصرار کرد برای مردم هم بگو.و
مرد گفت: بدون رقص چگونه.
زن گفت وقتی از رود خانه گذشتیم بخوان.
مرد قبول کرد و طنابش را برداشت.
فردا سیلاب همه چیز را به بیرون انداخت
و مردم شلوغی کردند پر صدا..
..زن چادری سیاه گلدار دوخت..




فیلم| مردی که 26 سال پیش گم شده بود در زیرزمین همسایه پیدا شد!