شهر خاطره ها


شهر خاطره ها

گر بیفتد به دلم، حال و هوایت، چه کنم قبله ی جان منی، دل به فدایت،چه کنم گر دلم رام نشد، ساکت و آرام نماند گشت راهی سفر، سوی سرایت، چه کنم گر خیالت شب و روز، کرد دلم را مجنون شدم آواره صحرای صفایت،...


گر بیفتد به دلم، حال و هوایت، چه کنم
قبله ی جان منی، دل به فدایت،چه کنم

گر دلم رام نشد، ساکت و آرام نماند
گشت راهی سفر، سوی سرایت، چه کنم

گر خیالت شب و روز، کرد دلم را مجنون
شدم آواره صحرای صفایت، چه کنم

گر فراموش کنی عهد و وفای دی را
تا کجا خود بفریبم، به جفایت، چه کنم

آتش انداخته بر جان و دلم تنهایی
چاره کن یا که بگو، در غم نایت، چه کنم

گفته بودی که بدون تو، نمانم هرگز
مانده ای بی من و با خلوت جایت، چه کنم

بغض و اندوه، تلنبار شده در سینه
بی تو با سینه انبوه ندایت، چه کنم

دوره می کرد دلم، زمزمه هایت را باز
خاطراتم شده لبریز صدایت ، چه کنم.....


پ.ن:

هر بار که در هوای گرفته ی این شهر

قدم می گذارم، می ترسم

و دلم شور می زند

نکند باز هم،

هوای تو به سرم بزند

نکند دوباره دلم بی قرارت بشود

نکند باران ببارد

و من

با عطر یادت

در کوچه پس کوچه ی خاطرات

گم شوم

آخر عزیزکم

همیشه که نمی توانم از پس این دل بر آیم

می توانم؟ ....
تهران و هزاران خاطره .
فروردین 1403

منتخب امروز

بیشترین بازدید یک ساعت گذشته


فال حافظ امروز سه شنبه 18 اردیبهشت 1403/ بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم